خلاصه ماشینی:
"ضدیت اصلی این دو گروه با«ما چگونه،ما شدیم»از آنجا نشأت میگیرد که اینکتاب به جای نشانه رفتن غرب در قالب استعمار یا امپریالیزم به عنوان عامل تاریخیتوسعهنیافتگی،اساس استدلالش آنست که برای یافتن علل عقبماندگی ایرانمیبایستی مقدم بر هر چیز دیگر به داخل خود ایران بازگردیم.
دکتر سیف در رد این نظرسعی کردهاند تا اولا نشان دهند که من چقدر«بیسواد»،«بیاطلاع»و«ناصادق»هستم؛ثانیا،با ارائه توضیحاتی پیرامون آب،زمین و اینکه اساس تولید در ایران کشاورزی بودهمیتوانند ثابت کنند که در ایران نیز همچون اروپا فئودالیزم وجود داشته است.
مهمترین اتهامی هم که در این راستا هر دو جریان به«ما چگونه،ما شدیم»واردساختهاند(اتهامی که آقای دکتر سیف هم به کتاب وارد کردهاند)آن است که با نفیغرب و استعمار به عنوان عامل اصلی عقبماندگی ایران و در عوض ریشهیابی مسئله درتار و پود شرایط اقلیمی،تحولات تاریخی،سیاسی و اجتماعی ایران،حقیر به استعمارغسل تعمید داده و اسباب تبرئه آن را(از گناه تاریخی عقب نگه داشتن ما)فراهم کردهام.
چنیننگرشی اگر نشانۀ طبیعی دانستن قدرتمداری و تبلیغ استعمار نیست،پس چیست؟یعنی همین امروز نیز،با پی گرفتن این شیوۀ بررسی چگونه میتوان به امپریالیسمجهانخوار آمریکا یا دیگر قدرتهای سلطهطلب گفت که باید دست از زورگویی وظلم و ستم بردارند؟(ص 255) شاید همین مطالب را که شیوه حق و حقوق برای غربیها و استعمارگران در غارت وچپاولشان قائل شدهاند«راست فکری»نیز بر«ما چگونه،ما شدیم»وارد ساخته است.
مشکل راست فکری و آقای دکتر سیف آنست که ما آنقدر سره و ناسره را به هم بافتهو عادت کردهایم همه مشکلات و نابسامانیهای جامعهمان را به پای استعمار بریزیم کهبرایمان به جز حمله به غرب چیز دیگری متصور نبوده است."