چکیده:
زندگی، سیرت و صورت حضرت رسول اکرم (ص) همچون خورشیدی درخشان برای بشریت محسوب می گردد و شعاع آن در جان و ذهن و زبان مسلمانان جلوه خاصی دارد. در این مقاله تلاش شده است سیمای حضرت رسول اکرم (ص) در دیوان خاقانی بررسی و تحلیل شود. ابتدا با استفاده از منابع و مراجع اشاره ای مختصر به حوادث تاریخی و خصایل فردی و اجتماعی آن حضرت و زندگی مبارک ایشان شده و سپس شواهد شعری مناسب از دیوان خاقانی ذکر گردیده است. همچنین به مواردی از جلوه های سخنان و احادیث آن حضرت در شعر خاقانی توجه شده و با توجه به نمونه های متعدد و متنوع شعری در این خصوص در دیوان خاقانی، می توان توجه و ارادت خاقانی را به دین و حضرت رسول (ص) دریافت و گفت که خاقانی با استفاده از زندگی و سخنان حضرت رسول (ص) غنایی خاص به شعر خود بخشیده و آن را متبرک ساخته است
Prophet Mohammad’s life، manner، behavior، and lofty spirit counts as a valuable enchanting treasure for mankind. And the vast domain of his features finds a particular and especial manifestation in the mind، soul، spirit and the language of the Muslims. This paper intends to survey and analysis the portrayal of Prophet Mohammad in Khaqani’s Book of Poetry; in Persian known as the ‘Divan’. First، there is a brief introduction on the historical events، personal and social characteristics، and also the life of Prophet Mohammad and after that there are precise and clear poems taken from Khaqani’s Divan for further evidence. Also some of the quotes and speeches made by Prophet Mohammad-of notice in Khaqani’s poetry- are highlighted. This feature in Khaqani’s poetry clearly demonstrates to what extent this poet was sincerely devoted to dear Prophet Mohammad. While it can also be said that Khaqani as a matter of fact enriched his poetry through relating to Prophet’s life and words and furthermore blessed his own poetry by this element.
خلاصه ماشینی:
در این خصوص کافی است که به این دو بیت از مثنوی تحفةالعراقین که پس از گزاردن فریضه حج و زیارت مکه مکرمه و شرح مسافرت به عراق عجم و عرب و مکه معظمه سروده شده است توجه شود: از احمد تا احد بسی نیست میمی به میان حجاب معنی است آن میم جهان شمر چو برخاست احمد به حساب احد بود راست (خاقانی، 2537: 72) توجه ویژۀ خاقانی به زندگی و احادیث حضرت رسول(ص) شعر او را آراسته و غنایی خاص به آن بخشیده است.
]خاقانی[ در دین تعصب میورزد و سفر پر رنج و مشقت حج را دوبار طی میکند و در ستایش کعبه و مدح پیامبر اکرم(ص) عشق و علاقه بسیار خود را به حضرت رسالت و خانه خدا و دین اسلام آشکار میگرداند» (پورنامداریان، 1369: 17).
در این بیت تلمیحی به داستان بحیرا و دیدار وی با پیامبر دیده میشود و مهر پیامبر در جان بحیرا این گونه بیان شده است: خط کفش حرز شفا؛ تیغش، در او عین الصفا چون نور مهر مصطفی جان بحیرا داشته (خاقانی، 1375: 544) همچنین خاقانی در قصیدهای دیگر که در مرثیۀ عم خود کافیالدین عمر آن را سروده با تلمیح به داستان بحیرا و پیامبر اشاره دارد: کو پیمبر تا همی سوگ بحیرا داشتی؟ کو سکندر تا به مرگ برهمن بگریستی (همان: 585) در حقیقت بحیرا و برهمن استعارههایی هستند از کافیالدین عمر.
هر قلم، مهر نبی ورزم و دشمن دارم تاج و تختی که مسلمان شدنم نگذارند (خاقانی، 1375: 187) در این بیت خاقانی ضمن اشاره به داستان تاریخی هرقل، خود را در مهر ورزیدن به حضرت رسول اکرم(ص) مانند هرقل میداند.