خلاصه ماشینی:
"و گفت:«موبدان موبد بما گزارش کرد که گروهی از اشراف که آنها را نامبرده بود،و برخی از آنها بر درگاه ما حاضر و بعضی در شهرهای دیگر بودند،دینشان مخالف دینیی است که ما از پیامبر و دانایان خود بارث برده بودیم،و که آنها در نهان بدین خود سخن میگویند و مردم را بآن میخوانند،و در این امر تباهی مملکت ق ز تخم پراکنده وز مزد رنج ببخشید کارندگان را ز گنج زمینی که او را خداوند نیست بمرد و ورا خویش و پیوند نیست مبادا که آن بوم ویران شود که در سایهء شاه ایران بود (چاپ بروخیم ج 8،ص 2318) (10)-در طبری:«خسرو دستور داد تا صورت مالیاتها را در چندین نسخه تدوین کردند، نسخهای از آنرا در دیوان خود نگاه داشت،و بکارداران خراج نیز نسخهای داد که از روی آن خراج ستانند،و نسخهای هم نزد موبدان بلوکها فرستاد و آنها را فرمان داد که نگذارند کارداران بلوک بیش از آنچه در دیوان است و نسخهای از آن نزد آنها است از خراجگزاران مطالبه نمایند(ص 568).
در شاهنامهء فردوسی نیز در اینباره چنین آمده است: گزیت و خراج آنچه بدنام برد بسه روزنامه بموبد سپرد یکی انکه بر دست گنجور بود نگهبان آن نامه دستور بود دگر تا فرستد بهر کشوری بهر کارداری و هر مهتری سدیگر که نزدیک موبد برند گزیت سر و باژها بشمرند بفرمان او بود کاری که بود ز باژ و خراج و ز کشت و درود (جلد هشتم ص 2316) در شاهنامه همچنین از نامهای یاد شده که خسرو انوشروان در اینباره بکارداران نوشته،و مطالبی از آن نقل شده است: یکی نامه فرمود بر پهلوی پسند آیدت چون ز من بشنوی (ص 2316) است زیرا با این حال رعیت یکدل نخواهند ماند تا همه آنچه را که شاه در دین خود حرام میشمارد حرام بشمارند و آنچه را که او روا میداند روا بدانند،-که اگر چنین چیزی پادشاهی را دست دهد لشگریان وی بسبب یکدلی و یکرنگی که بین آنها و پادشاه حاصل گردد نیرو خواهند گرفت،و وی در جنگ با دشمنان بآنان یشت گرم تواند بود-."