چکیده:
این مقاله با هدف تبیین دنیاگرایی ـ به عنوان یک آسیب فرهنگی ـ از دیدگاه قرآن کریم به رشتة تحریر در آمده تا برنامه ریزان فرهنگی بر اساس آن به بررسی وضعیت موجود و برنامه ریزی برای دستیابی به وضعیت مطلوب بپردازد. پس از یادکرد برخی از مبانی مهندسی فرهنگ، نخست به تفاوت «دنیاداری» و «دنیاگرایی» اشاره شده و سپس «دنیاداری» و «دنیاگرایی» در سه لایة «نگرش»، «ارزش» و «رفتار» از دیدگاه قرآن کریم به همراه شاخص های قرآنی دنیاگرایی گزارش شده است. نویسنده معتقد است اگر در جامعه ای نگرش دنیاگرایانه گسترش یابد، این نگرش اغلب سبب ترویج ارزش های دنیاگرایانه و در نهایت رفتار دنیاگرایانه خواهد شد، که این گونه رفتارها نیز به نوبة خود به تعمیق نگرش دنیاگرایی در جامعه منجر می گردد.
This article is written with the aim of explaining mammonism – as a cultural pathology – from the viewpoint of the Qur'an – so as the cultural strategists may thereby undertake a study of the status quo and plan for achieving an optimal situation. After mentioning some fundamentals of cultural engineering، the writer has first touched upon the difference between "worldliness" (in the sense of rightful enjoyment of worldly gains and pleasures) and "mammonism"، and then reported on worldliness and mammonism in their three levels of "attitude"، "value"، and "behavior" from the viewpoint of the Qur'an along with the Qur'anic indications of mammonism. The writer believes that if the mammonistic attitude develops in a society، it will often prompt the promotion of mammonistic values and eventually mammonistic behavior، which in turn will lead to deepening of mammonistic attitudes in the society.
خلاصه ماشینی:
"تمام سخن بر سر همین نکته است که یکی از آسیب های بسیار خطرناک که فرهنگ را به ورطة انحراف خواهد کشاند و در نتیجه انسان را از توحیدگرایی به سوی انسان گرایی و صدها آفت دیگر سوق خواهد داد، این است که «دنیاگرایی» در ذهن و جان انسان بر مسند «دنیاداری»، مقتدرانه تکیه بزند و انسان را از درون تباه سازد و بدتر از آن، اینکه انسان دچار جهل مرکب شود و گمان کند در مسیر درست گام برمی دارد؛ (الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا وهم یحسبون أنهم یحسنون صنعا) (کهف/104)، که در این حال نه تنها هر گامی که برمی دارد، او را از حق دورتر می سازد، بلکه هیچ دارویی برای درمان خویش نمی جوید، زیرا اساسا به بیماری خویش آگاه نیست تا در پی درمان باشد، و اگر کسی هم دارویی را به او پیشنهاد کند، چندان وقعی نخواهد نهاد.
آیا مسابقة دنیاپرستی و تجمل گرایی و زراندوزی که در جامعة کنونی ما، رشد فزاینده و چشمگیری یافته است، پرتویی از موفقیت تهاجم فرهنگی مخالفان انقلاب و اسلام را به ذهن متبادر نمی سازد؟ آیا نمی توان بر اساس این سخن بسیار عبرت برانگیز امام جعفر صادق (ع) که فرمودند: «حب الدنیا رأس کل خطیئه» (صدوق،/25)، گفت که دامن زدن به ترویج و توسعة «دنیاگرایی» در جامعه، راه را برای تهاجم فرهنگی هموارتر ساخته است؟ آیا نمی توان ادعا کرد شاه کلید مهندسی فرهنگ، رشد و تقویت نگرش ها، ارزش ها و رفتارهای دنیادارانه و توحیدمحورانه در جامعه است؟ پیام دیگری که این آیات بدان اشاره دارند، نقش کلیدی نگرش در رفتار است."