چکیده:
آتش یکی از عناصر بنیادی، در تکوین هستی و در جهان مادی به شمار میآید.با
رویکرد به ارزش و اهمیت آن در زندگی بشر، از دورههای باستان تاکنون، روایتهای
اعتقادی و آیینی زیادی را نقل کردهاند.روایتهایی که واقعیتهای زندگی را در دوره
باستان تشکیل میدادند؛ولی بعدها به صورت نمادهایی در دورههای پسین درآمدند.رهیافت
به نمود و نمادینگی آتش در اسطورهها و بازتاب آن، در متون اساطیری وحماسی ایران،
اوستا و شاهنامه فردوسی، هدف این جستار است.همانگونه که در متن اشاره خواهد شد، «آتش»از دیدگاه روانشناسی نیز مورد بحث و
بررسی قرار گرفته است؛البته تفسیر این نماد در اسطورهها و رؤیا، بیشتر بر مبنای
روانشناسی فروید صورت گرفته است.از گونههای آتش در اوستا، میتوان از«آتش آیینی»، «آتش نابودکننده(رستاخیز)»و
«آتش آزمون»نام برد.از آنجایی که اسطورههای ملتها، در پیوند با یکدیگراند، به
تبار مشترک آنها بر میگردد، اسطوره آتش نیز در گذار خود از ملتی به ملتی دیگر، به
ویژه ، هند و ایران، دچار همسانی و دگرسانیهایی شده است.آتش در متون اوستا کانون
مناسک و نیایشها است.ایزد آتش و آتش بهرام دارای ارزش و اهمیت بیشتری است.شاهنامه
فردوسی که پی گیر مفاهیم آتش از دوره باستان و مزدیسنان است، گونههای آتش، به ویژه
آتش آزمون، آتشی که برای سیاوش برافروخته شد، در آن نمود بیشتری دارد.روی هم رفته،
این متن دربردارنده باورهای آیینی در پیوند با آتش است.سخن آخر این که ریشه این
باورمندیها را، در نقش ارزش آتش در زندگی بشر، و در تفکر انسان دوران اسطورهای
براساس و بنیاد خیال، باید دانست.
خلاصه ماشینی:
"نمود آتش را در بخشهای مختلف اوستا، به عنوان قدیمترین متن اساطیری ایران، کوتاه گونه مطرح کردیم؛ولی نیاز به یادآوری است که با رویکرد به پارهای از بخشهای اوستا که در بردارنده شخصیتهای شاهنامه فردوسی، چون پیشدادیان و کیانیان و رخدادهای در پیوند با آنهاست، و نیز برخوردها و نبردهای میان اهورا مزدا و اهریمن را درباره آفرینش بازگو میکند و کردارهای پهلوانانه پارهای ایزدان، چون بهرام ایزد و...
در دورههای پسین، نماد آتش در افکار و متون عرفانی راه پیدا کرد مانند آثار سهروردی که از بازگو کردن ارزش و اهمیت آن در فلسفه اشراق شیخ شهاب الدین سهروردی خودداری میشود و یا جایگاه و پیوند آتش ، نور، خورشید، در آیین میترائیسم که نشانههای آن را در حماسه معروف ایران، به ویژه در باورمندی«رستم»به خورشید، میتوان باز یافت از ارزش ویژهای برخوردار است(واحد دوست:1379).
جشن سده از دیدگاه پیدائی نخستین آیین در شاهنامه باید گفت:هوشنگ پس از پیدا کردن آتش، جشنی با نام«سده» را با برافروختن آتش بر پا میدارد: شب آمد برافروخت آتش چو کوه همان شاه در گرد او با گروه یکی جشن کرد آن شب و باده خورد سده نام آن جشن فرخنده کرد (1/34/21، 20) نمود این آتش در شاهنامه، یادآور آتش ورجاوند مزداپرستی است؛البته جشن سده خود از جشنهای مزدیسنان به شمار میرود.
در یک جمعبندی کلی، در پیوند با نماد آتش و گونههای نمود آن در متون یاد شده، میتوان از رهیافتهای زیر یاد کرد: نخست ارزش و اهمیت آتش را، به عنوان یکی از پایههای بنیادین حیات انسان، باید در نظر گرفت که در اسطوره خلقت و پیدایش هستی در آغاز آفرینش روایتهای گوناگونی را پدید آورده است."