چکیده:
تأکید مقالهء پیشرو بر تفاوت شیوهء شاعران ایرانی دورهء صفویه و شعرای هند دورهء گورکانی در سدهء یازدهم هجری است که از آن با نامهای سبک اصفهانی و سبک هندی یاد میشود. نگارنده بر این باور است که تفاوت اصلی،در میزان روی کرد شاعران این روزگاران به شعر شاعران و مضمونهای مرسوم ادبی (motiv) در سبک عراقی رایج در ایران است. بیدل دهلوی تماس با سبک عراقی را در همان حد وزن و قافیه و بی یاد کرد مکرر از نام شاعر پیش از خود نگه میدارد و با«رستاخیز ادبی»،سبک ادبی خاص خود را بنیان مینهد. در ادامهء مقاله،تفاوت مضمونهای رایج در سبک عراقی و شعر بیدل در جدولی مقابل هم آمده و نمونههای شعری آن نیز گفته شده است.
خلاصه ماشینی:
"البته این واکنش انجمنها و محافل ایرانی نسبت به شعر بیدل دقیقا برخاسته
این در حالی است که بیدل از توجه به ادبیات فارسی ایرانی بینیاز و غافل
است که شاعران بزرگ و مطرح سبک شعر صفوی،هیچگاه رابطهء خود را با
اشعار گذشتگان استقبال کرده و نام آنان و مصراعی از شعرشان را هم آوردهاند: این آن غزل سعدی است صائب که همی فرمود «میگویم و بعد از من گویند به دورانها»
سرسختی مییابد،این است که تنها اشتراک خود با شعر شاعران ایرانی را در
سخن اصلی در این است که سبک هندی که با بیدل به اوج
بیدل این غزل 11 بیتی سعدی را تا 41 بیت ادامه داده و قافیهها خود
این غزل بیدل هم:بیا که آتش کیفیت هوا تیز است چمن ز رنگ گل و لاله،مستیانگیز است
عین مصرع سعدی و حافظ در شعر خود نشان داده است و این بدان معنی است
این تصویر در شعر بیدل که معشوق شمشیر به دست و
است که خورشید رخش را میپوشاند71،اما این تصویر در شعر بیدل به گونهای دیگر است:خط آوردی و ننوشتی برات مطلب ما را به خود کردی دراز آخر زبان دود دلها را
هجران بسراید)و این خلاف شعر عاشقانه فارسی است که عاشق معشوق را
(حافظ 4631:372)بیدل:خواب خود منعم مکن تلخ از حدیث پوریا این نیستان آتشی دارد به مخمل میزند
(3)-به این نمونهها از شعر شاعران مهاجر افغانی توجه کنید:شب سپید است و ماه قیرافشان، قسمت آسمان عوض شده است
البته این شعرها مستقیم ربطی به شعر بیدل ندارد،بلکه تأکیدی است بر تازگی زبان"