چکیده:
عصر صفوی نقطهء آغاز گسترش روابط سیاسی ایران با کشورهای اروپایی، بهویژه لهستان بود.دو عامل تهدید عثمانی و تجارت،در گسترش روابط سیاسی ایران با لهستان در سدهء هفدهم میلادی نقش مؤثر داشته است.با آغاز این سده،تهدید امپراتوری عثمانی نسبت به همسایگانش،بهویژه لهستان و ایران افزایش یافت.این نقطهء اشتراک میان ایران و لهستان سبب گسترش روابط سیاسی و کوشش برای تأسیس اتحادیهای سیاسی-نظامی علیه عثمانی در عهد شاه عباس اول شد.
با انعقاد معاهدههای صلح لهستان-عثمانی و ایران-عثمانی در سالهای 1040 و 1409 ق روابط میان ایران و لهستان کاهش یافت.با آغاز سلطنت شاه سلیمان و افزایش تهاجم عثمانی به لهستان بار دیگر لهستانیها بیش از ده هیئت سیاسی را به ایران فرستادند تا معاهدههای سیاسی-نظامی منعقد کنند.
هدف این نوشتار،بررسی روابط ایران و لهستان در سدهء هفدهم میلادی است.
این روابط در پایان این سده کاهش یافت که علل آن را میتوان در هماهنگ نبودن ایران و لهستان در جنگ و صلح با عثمانی و امضای معاهدهء صلح ژهاب میان ایران و عثمانی جستوجو کرد.
خلاصه ماشینی:
"روابط سیاسی ایران و لهستان در عهد شاه عباس اول همزمان با آغاز سلطنت شاهعباس اول در سال 996 ق/1588 م،در کشور لهستان نیز سیگیسموند سوم*،مؤسس سلسلهء واسای لهستان،اولین سال سلطنت خود را سپری میکرد(اوزون چارشیلی،ج 5،1377:53).
در دههء آخر سدهء پانزدهم و دههء اول سدهء شانزدهم خوانین تاتار کریمه(که امپراتوری عثمانی از آنها حمایت میکرد)مدام به لهستان حمله میکردند(اوزون چارشی لی،ج 5،1377:52)به گونهای که این امر و وجود دشمن مشترک سبب شد با آغاز سدهء هفدهم میلادی ایران و لهستان به برقراری اتحاد سیاسی و نظامی با یکدیگر توجه کنند(فلسفی،1375:1899).
سیگیسموند سوم پس از دریافت نامهء شاه عباس اول در بازگشت هیئت ایرانی شرایط پیشنهادی شاه ایران را پذیرفت و در نامهای آمادگی لهستان را برای اتحاد با ایران علیه عثمانی اعلام کرد*شاه عباس که در این زمان در روابط خود با عثمانی به موقعیت برتر دست یافته بود،دیگر به این پیشنهاد اهمیتی نداد(ولایتی،1374:223).
با ایجاد صلح بوجاش*میان لهستان و عثمانی،لهستانیها که غرور خود را جریحهدار میدیدند در صفر 1084/1673 م بار دیگر به عثمانی اعلان جنگ کردند (اوزون چارشی لی،ج 5،1377:65)،بهدنبال آن ژان سوبیسکی سوم**،پادشاه جدید لهستان،در سال 1084 ق کشیشی اسپانیایی به نام پدرو کوبروسباستیان را در رأس هیئتی سیاسی به ایران فرستاد.
با پایان یافتن سلطنت شاه سلیمان،روابط سیاسی ایران و لهستان نیز کمرنگ شد، بهگونهای که با پیروزی سپاه متحد اروپایی بر عثمانی و امضای قرارداد صلح کارلوویتز، ارتباط میان دو کشور به پایینترین حد رسید و از این مقطع تا فروپاشی سلسلهء صفویه، روابط ایران و لهستان به فرستادن هیئتهای میسیونری عیسوی از جانب لهستان محدود شد*(کریمی،1379:75)."