خلاصه ماشینی:
در این شرایط بهعلت فقدان درآمدهای لازم حتی تقاضای افراد و خانوارها برای کالاها و خدمات کاهش مییابد و اینمحدود شدن بازار و تشدید رکود اقتصادی خود مزیدی بر گسترش بیکاری و افزایش شدت و حجم فقردر جامعه میگردد به عبارت دیگر،باید گفت که هرچه میزان مشارکت نیروی کال فعال در فعالیتهایاقتصادی کمتر باشد در نهایت،میزان شدت فقر در جامعه افزایش خواهد یافت و برعکس،با افزایشتقاضای برای کار و کاهش بیکاری که در نهایت به افزایش درآمد منجر میشود و وضعیت زندگی مردم بهترو از میزان و شدت فقر در جامعه کاسته میشود.
فرضیه نقش اعطای تسهیلات بانکی بر کاهش فقر نتایج ناشی از برآورد سیستم معادلات الگوی شماره دو نشان میدهد که افزایش میزان سرانه تتسهیلاتاعطایی از طریق نظام بانکی بر کاهش حجم فقر تأثیر داشته است،با اینحال،به دلیل وجود قوانین و مقررات دستوپاگیر همچنین فقدان مکانیسم مناسب در توزیع به موقع و صحیح این تسهیلاتنقش قابلتوجهی را در کاهش حجم فقر در میان استانهای کشور نداشته است.
در کشور ما نیز علیرغم کاهش قابلتوجه حجم فقر در دوران بعد از انقلاب اسلامی در مقایسه بادوران قبل از اقنلاب،ملاحظه میشود که هنوز به علت توسعهنیافتگی و تزلزل ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و عدمتحقق رشد اقتصادی پیشبینی شده در برنامههای میانمدت توسعه از یکسو ونوسنات شدید در درآمدهای نفتی کشور همراه باوجود فشارهای تورمی شدید و فقدان مکانیستمها وروشهای مناسب حمایتی برای برخورداری جامعه از امکانات و فرصتهای برابر که موجب توزیعنابرابر درآمدها و ثروت میان اقشار جامعه گردیده منجر به تشدید فقر و گسترش شکافهای درآمدی درسالهای اخیر شده و بهعنوان مهمترین معضل اقتصادی-اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی نمود پیدا کرده است.