خلاصه ماشینی:
"فروردین طلیعهء بهار استاد ادیب برومند (به تصویر صفحه مراجعه شود) فصل بهاران رسید با گهرین زیورا کرد نوآیین قبا خواجه منش در برا ابر بهاری کشید با دل دریا صفت تودهء اسفنج تر بر سر بحر و برا مخزن باروت شد منفجر اندر هوا یا که مگر آذرخش زاده شد از تندرا یافت سپاه خزان طرفه شکست از بهار نوروز آمد برون پیروز از سنگرا ساز طرب ساز کرد یکسره ایران زمین از پی شاباش این جشن همایونفرا ابر درافشان فشاند بر سر سرو و سمن چون به سر نوعروس از ددگان گوهرا نادره نساج دهر بهر«به ژاپنی» بافت زدیبای«چین»زمردین بسترا عطرفشان شد به باغ تا به چمن بشکفید یاسمن و مشکبید نرگس و سیسنبرا بلبل دستانسرا،قمری افسانهگو انجمنی ساختند چون هنری محضرا فاخته و عندلیب،ساخته چون سرو و گل هم هنری محضرا،هم چمنی منظرا دست طبیعت کشید حلهء رنگین طراز ز آنسوی«البرزکوه»بر سر«مازندرا» از دم باد بهار سرو و گل و ارغوان آمده رقصنده چون«سوسن رامشگرا»1 گلبن رقصان مگر«سوسن رامشگر»است کاج از افسون او«بیژن»نامآورا لاله بود آذرین گرچه بود داغدل همچو یل«اسفندیار»از غم«نوشآذرا»2 بوی پراکند شب،غالیهسان در هوا شب بوی زرد و بنفش،مرمری و احمرا داد خرامان تذرو،جلوه به باغ اندرون کرد گرازان غزال،پویه به راغ اندرا جقه شکوفا بود بر سر بادام بن یا«ملک نیمروز»هشته بسر افسرا انجمنآرای باغ سرو«فریدون»فراست بید برآشفته چون«کاوهء آهنگرا» بس که بنفشه دمید بر لب جو رنگ رنگ دکهء نقاش را کس نگشاید درا (1)-سوسن رامشگر-زنی افسونگر از تورانزمین بود که در محفلی قهرمانان ایرانی را مست و مدهوش کرد و قصد داشت آنان را به افراسیاب پادشاه توران تسلیم کند ولی توفیق نیافت-ملحقات شاهنامه (2)-نوشآذر-یکی از پسران اسفندیار است که در جنگ با رستم کشته شد."