خلاصه ماشینی:
"وقتی یونانیان برابر ایرانیان ایستادگی کردند،سرحدی بوجود آوردند که تاریخ برای ما باقی گذاشته است"و با"نبرهای ماراتن و سالامیس را نقطه تحول تاریخ باید بشمار آورد"زیرا در ضمن این حوادث"پیروزی روح بر ماده،آیندهء بشریت و آزادی را رهائی بخشیده است"و یا "در اثر غلبهء یونانیان بر ایرانیان ذکاوت و آزادی غرب بر ماده،پرستی و استبداد شرق غلبه یافته است"(ص 11 و 12) امیر مهدی بدیع،ثابت میکند که ما بین حقائق تاریخی و اظهارات مورخین در سه قرن اخیر دیوار ضخیمیکشیده شده است بطوریکه تصویر مضحکی ز ایرانیان باستان در نظر اروپائیان جلوهگر میشود.
اگر در واقع ایرانیان در قرنی که جنگهای ایران و یونان رخ میداد در نظر یونان"باربار یعنی وحشی و بیتمدن بودند،شگفتآور است که آدمی مانند گرنوفن که سالها در ایران زندگی کرده و ناظر آداب و رسوم ایرانیان بوده است،قهرمان کتاب خود را درباره تعلیم و تربیت-بفرض اینکه کورویدی جنبه تاریخی داشته و فقط بقصد تهذیب اخلاق یونانیان تحریر شده باشد-در کسوت یک شاهزاده ایرانی مجسم میکند.
این همت و بلندنظری را مولف با رفتار و رومیها نسبت به شاه مقدونی در سال 168 ق م مقایسه میکند(ص 61) درباره پوزانیاس اسپارتی کافی است گفته شود که وی لباس ایرانی بر تن میکرد،ملتزمین رکاب او(مادی)مدی و مصر بودند و سفره ایرانی میچید و آرزو داشت دختر خشایارشا را بزنی بگیرد و داماد شاه شود و اسپارت و تمام یونان لا ملحق بشاهنشاهی ایران سازد(ص 67)نامهای که بروایت توکیدیدس سردار اسپارتی توسط اسرای ایرانی برای شاه فرستاده است تاریخ سال 478 را دارد یعنی دو سال پس از شکست ایران،در زمانی که قدرت ایران اقلا در یونان با قدرت و نفوذش قبل از جنگ دو کشور قابل مقایسه نبوده است."