تارانتا - بابو ادب و هنر

"چه شگفت‌آور است،تارانتا-بابو برای کشتن ما در سرزمین خودمان. چه شگفت‌آورست تارانتا-بابو امسال مرگ در خانهء ما را، درحالیکه شکوفهء بهاری به کلاه مستعمراتیش زده خواهد کوبید... (1)همان کتاب،ص،33 (1)مجله‌ی کاوه-چاپ مونیخ-شماره‌ی 10 و 11-خرداد 1344 (2)که ذکر خیرشان در آغاز این مثال رفت. همان الفاظ پر طمطراقی است که محمد قزوینی گفته و در آغاز این گفتار نقل شد. اما چه‌ میشود گفت وقتی که یک ایرانی(محمد عاصمی را میگویم)بردارد چنین‌ مقاله‌یی را با چنان مقدمه‌ی پر آب و تابی چاپ کند و یک ایرانی دیگر(نویسنده‌ و مترجم و ادیب و منتقد و غیره و غیره،حضرت جمال‌زاده که معروف حضورتان‌ هستند)در همان شماره‌ی مجله‌ی کاوه،آن گفتار شرم‌آور را بنویسد و عبارات مسجع خواجه عبد الله انصاری را سخنان فارسی مورزن‌ بشناسد و به عنوان یک کشف بدیع:عرض کند و آنها را شعر قافیه دارد به سبک نو- پردازان امروزی(ولی با وزن و حال و فصاحت بیشتری!)بنامد؟!"