چکیده:
زبان، دستگاهی فراهم آمده از نشانههای صوتی است که نقشهای متفاوتی دارد.از
جمله این نقشها میتوان به نقشهای ارتباطی، حدیث نفس و هنری اشاره کرد.
در نقش هنری، زبان برای خلق زیبایی است.
در آثار ادبی، از شگردهای گوناگون برای آفرینش زیبایی استفاده میشود؛در نتیجه،
زبان این آثار با تمهیداتی برجسته میشود.این برجستگی در زبان، با قاعدهافزایی و
انواع فراهنجاریها ایجاد میشود.
قاعدهافزایی، اعمال قواعد اضافی بر قواعد زبان هنجار برای ایجاد موسیقی در کلام
است؛و فراهنجاریها عبارتاند از دگرگونیهای معنایی، واژگانی و دستوری زیبایی که
بر زبان هنجار به قصد خلق هنر زبانی، اعمال میشود.
گونههای زبان ادبی، به سه صورت در سخن دیده میشود:نثر، نظم و شعر.
ادبیات-چه شعر، چه نثر ادبی-«حادثهای است که در زبان روی میدهد» (شفیعی
کدکنی، 1373:13)؛چرا که ماده اولیه ادبیات، زبان است، همان گونه که ماده اولیه
نقاشی، موسیقی و مجسمهسازی، رنگ و خط، صدا، سنگ و آهن و چوب است.لذا نخست باید
زبان را تعریف کرد؛آنگاه به این نکته توجه شود که آیا هر نوع
کارکرد زبانی، همان زبان ادبی است یا با آن فرق دارد.
خلاصه ماشینی:
"این نکته نیز قابل توجه است که متنهای ادبی خلاق از چیزی به ما خبر نمیدهند، بلکه خود زبان را در معرض تجربه بیواسطه درونی ما قرار میدهند؛ در نتیجه، زبان در ادبیات، نه بیانکننده دیگری بلکه بیانگر خویش است، «به این معنی که در ادب، زبان در لایههای گوناگون آوایی، واژی-دستوری و معنایی، به صورت مستقیم و بدون میانجی به خواننده منتقل میشود»(مهاجر و نبوی، 1376:35).
این نمونه از این جهت غیر ادبی است که اولا جنبه خبررسانی دارد و در آن از مقولهای واقعی در تاریخ سخن به میان میآید که کاملا بر واقعیت بیرونی منطبق است؛ثانیا وظیفه لفظ، بیان معنای واقعی و مستقیم و یکرویه بیرونی است؛ثالثا هدف، لفظ و شکل زیبای کلام نیست، بلکه ابلاغ معنای منطقی و واقعی است؛رابعا هیچ گونه برجستهسازی در زبان نویسنده دیده نمیشود.
از تقابل انواع نثرهای یاد شده، نتیجه میگیریم که فرق اثر ادبی و غیر ادبی در این است که نثر ادبی، نثری یکرویه و مستقیم نیست، بلکه اثری است برجسته؛یعنی در آن، هم از قاعدهافزایی و هم از انواع فراهنجاری-به خصوص، فراهنجاری معنایی و سبکی و گویشی و دستوری و واژگانی-استفاده میشود.
لذا باید نظم را گونهای از گونههای زبان ادبی محسوب داشت؛چرا که ما در زبان عادی به موسیقی کلام توجه نداریم و همین که صورت سخن وزندار شد، در واقع نوعی عدول از هنجار عادی صورت میگیرد و همین خروج از هنجار، خود، موجب برجستهسازی و زیبایی سخن میشود، زیرا کلام آهنگدار رقصان و موزون، کلامی است غیر از سخن عادی."