چکیده:
مقاله حاضر، ضمن تعریف مفهومی پرخاشگری و خشونت و تمایز مفهومی این دو، به بررسی
نظریههای مربوط به خشونت و پرخاشگری ورزشی میپردازد.سوال اساسی اینست کهخشونت
ورزشی چیست و چه عواملی در بروز آن مؤثر هستند؟ رهیافت زیستشناختی و تئوری
ناکامی-پرخاشگری بیشتر معطوف به ماهیت عام خشونت و پرخاشگری است اما در نظریههای
جامعهشناسی بیشتر به عوامل اوباشگری و خشونت در ورزش توجه میشود.تأکید مقاله حاضر
بر توجه دادن به کاستیهای هر یک از این نظریههاست.در نهایت محققین با تلفیق
دیدگاههای آسیبشناختی کلارک و دیدگاه کارکردگرایی ساختاری، مدل علی-توصیفی خود را
برای مطالعه ابعاد آسیبشناختی رفتار تماشاگران فوتبال در ایران پیشنهاد میکنند.
خلاصه ماشینی:
"هر چند که این تئوری با معطوف ساختن اذهان به عوامل بیرونی و محیطی کمک فراوانی به تبیین خشونت و پرخاشگری کرد، اما از آنجا که سهم و وزنی بیش از حد برای شرایط و وضعیتهای محیطی خاص قائل میشود و شخصیت فردی کنشگران را از اهمیت چندانی برخوردار نمیداند مورد انتقاد قرار گرفته است (اتکینسون و دیگران 1993، ص 544).
در سالهای اخیر توجه جامعهشناسان ورزشی برای تبیین و تحلیل مسائل اجتماعی موجود در عرصه ورزش و رویدادهای مربوط به آن، از جمله خشونت و پرخاشگری معطوف به دیدگاه کارکردگرایی ساختاری شده است و علیرغم استفاده از سایر دیدگاههای نظری در این عرصه، دیدگاه مذکور از نظر گستردگی در سحطی فراتر از سایر دیدگاهها مورد استفاده قرار میگیرد.
در ایندسته از مطالعات به بررسی این موضوع پرداخته میشود که آیا فعالیتهای ورزشی میتوانند ارائهکننده تجربههایی از جامعهپذیری باشند که از طریق آنها مردم ارزشها و قواعد جامعه را فرا گیرند، و آیا فعالیتهای ورزشی میتوانند محیطهایی را ایجاد کنند تا مردم این امکان را بیابند با استفاده از شیوههای سودمند مبادرت به رهایی از تنشها و ناکامیهای خویش نمایند به گونهای که نظم و ثبات جامعه نیز حفظ شود؟به عبارت دیگر، میتوان گفت تئوری کارکردگرایی ساختاری محور توجه خود را معطوف به این موضوع میکند که ورزش و فعالیتهای متناظر با آن به چه صورت نیازهای مربوط به سیستم اجتماعی را برآورده میسازند؟بنا بر این، در مطالعه پدیدههای اجتماعی و ورزشی از چشمانداز دیدگاه مذکور ضرورت دارد تا به ساختارها، سازمانها، و نهادهای ورزشی توجه شود."