چکیده:
کارل پوپر، فیلسوف اتریشی الاصل مقیم انگلیس، آنچه را که به عنوان«منطق
موقعیت»یا«تحلیل موقعیت»معرفی کرده به منزله ابزاری روششناسانه(متدولوژیک) برای
علوم اجتماعی و انسانی در نظر گرفته است.هر چند این متدولوژی با اقبال شمار زیادی
از محققات همراه بوده، اما نحوه معرفی این رهیافت از جانب پوپر، گذشته از تغییراتی
که طی سالها و در جریان تحریرهای مختلف در آن واقع شده، با ایجاز و اختصاری همراه
بوده است که در مواردی مخل فهم دقیق میشود و بعضا نوعی توهم ناسازگاری درونی را
ب ابرخی دیگر از آراء این فیلسوف به وجود میآورد.در مقاله ذیل، ضمن معرفی نقادانه رهیافت پوپر و اشاره به کاستیهای احتمالی آن،
کوشش میشود تا قرائت سازگاری از مدل«منطق موقعیت یا تحلیل موقعیت»، به عنوان مدل
تببین کننده مناسب برای فهم متأملانه در حوزه علوم اجتماعی و انسانی، ارائه شود.
این مدل بر مفاهیمی همچون، موقعیت و شرایط، نهادها و برساختههای اجتماعی، حیث
التفاتی، کنش و عمل، عقلانیت، معنا، و نقش ظرف و زمینه را فهم امور، رویدادها و
متون تأکید میکند.به اعتبار نقشی که مدل«تحلیل موقعیت یا منطق موقعیت»در وحدت بخشی میان رهیافتهای
تبیین کننده مختلف، از جمله مدلهای علی، مدلهای متکی به تهمیمهای قانون مانند،
تبیینهای متکی به نقش شخصیت و تفسیرهای متکی به متن(هرمنوتیک) بازی میکند، مدلی
فراگیر و کارآمد است که در قیاس با برخی از مدلهای علوم اجتماعی و انسانی از این
مزیت مضاعف برخوردار است که یافتهها و دعاویاش عینی و نقدپذیر و متعلق به حیطه
عمومی هستند.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که نظام اندیشههای فیلسوف وینی کلی منتظم، وحدت یافته و یکپارچه را تشکیل میدهد(واتکینز 1974؛پایا 1378)رهیافت خود پوپر برای حل«مسئله تبیین و پیشبینی در علوم اجتماعی و انسانی»را تنها با در نظر گرفتن دیگر اجزاء این منظومه میتوان به گونهای درخور مورد ارزیابی قرار داد.
آموزه اصلی متدولوژی تحلیل موقعیت آن است که در شمار بسیار زیادی از رویدادهایی که در حوزه علوم اجتماعی واقع میشود یا مسائلی که در قلمرو علوم انسانی جلب نظر میکند، میتوان با بازسازی عقلانی شرایطی که در آن کنشگر برای حل مسائل مورد نظر خود اقدام میکند رفتار کنشگر یا زنجیره حوادث یا معنای متون را فهم و تبیین کرد.
متدولوژی تحلیل موقعیت را میتوان در قالب الگوی ذیل(کوئرتگه 1975)نمایش داد: توصیف موقعیت کنشگر الف در موقعیت م قرار دارد تحلیل موقعیت در موقعیتی نظیر م مناسب آن است که عمل X انجام شود اصل عقلانیت کنشگران هموراه متناسب با اوضاع و احوال عمل میکنند عبارت تبیینگر بنابراین الف عمل X را انجام داد(تبیین)/انجام میدهد(پیشبینی) نکاتی درباره کنشگر، کنشها و موقعیتها 1)همه اشکال کنشهای انسانی تنها درون چارچوبها یا موقعیت و شرایط 1 از قبل شکل گرفته و (1).
او توصیع میکند زمانی که ترکیب یک مدل با این قانون جانبخش در تبیین یا پیشبینی امور اجتماعی با شکست مواجه میشود محقق به عوض کنار گذاردن اصل عقلانیت به تجدید نظر در مدل بپردازد: «حال اگر یک نظریه مورد آزمون قرار گرفت و در آن نقص یافته شد، آنگاه ما همواره میباید تصمیم بگیریم که کدام یک از اجزاء متشکله متفاوت نظریه را مسئول بروز خطا به شمار آوریم."