خلاصه ماشینی:
"بعلاوه میدانیم که سعدی بیش از آنکه در آثار شعرای عرب تتبع کرده باشد،به ممارست در آثار هنرمندان پارسی گوی و به دقت در ادبیات قومی خود پرداخته است و میدانیم که در فارسی آثاری گرانقدر چون شاهنامه و گرشاسبنامه و نیز قابوسنامه و کتب اخلاقی دیگر وجود دارد که بهترین منبع اینگونه مضامین میباشد6از اینها گذشته وقتی خود سعدی نکته را از زبان زال و خطاب به رستم بیان میکند،آیا بیانصافی نیست که ذهن محقق این راه دراز و غیرمنطقی را رفته باشد؟ فی العهد ینطق عن سعادة جده اثر النجابة ساطع البرهان (از عهد خردی آثار بزرگی در ناصیه او پیدا) 3 ص 194 بالای سرش ز هوشمندی میتافت ستارهء بلندی سعدی درست بدلائلی که در مورد پیش ذکر شد در این مورد هم نمیتوان و نباید حکم بأخذ و اقتباس کرد.
از جمله معزی گوید: یک امشب ز بهر من ای ساربان ز دروازه بیرون مبر کاروان درنگی نما تا کی از جان و دل ز جانان و دلبر بپرسم نشان10 و همین شاعر را بیتی دیگر است که از جهت وزن با شعر سعدی یکسان میباشد و از نظر خصوصیات لفظی و نحوهء خطاب نیز مشابهت زیادی با شعر سعدی دارد و آن مطلع قصیدهء مشهور اوست: ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال ودمن11 نکتهای دیگر از کتاب دکتر محفوظ که دلیلی برای پذیرفتن آن وجود ندارد،این است که سعدی دیوان متنبی را حفظ کرده باشد12."