خلاصه ماشینی:
"علت این هیاهو چیز دیگری جز این نبود که فوکیه تین ویل دادستان از انجام یکی از تشریفات اداری غفلت ورزیده و در آخرین لحظه بخاطر آورده بود که در گزارش کمیته انقلابی که در مورد محاکمه متهمان تهیه شده دستور داده شده بود محکومان را بعلت اینکه بجان نمایندگان ملت سوء قصد کردهاند باید با پیراهنهای سرخ اعدام کنند.
تمام محکومان پیراهنهای سرخ مخصوص جنایتکاران را بر تن داشتند و معذالک چهره دادستان اندکی درهم رفت زیرا مشاهده کرد دختران و زنان جوان محکوم بمرگ بیش از آنچه او انتظار داشت،شهامت و جرئت از خود نشان میدادند.
نیکول دختر خردسال هنگامیکه قدم به سکوی اعدام گذاشت خود شخصا بدون کمک جلادان برتخته گیوتین آغشته بخون دراز کشیده و آنگاه صورت کودکانه خود را بسوی سانسون جلاد برگردانده و پرسید:«آقای جلاد همین طوریکه دراز کشیدهام خوب است؟» مردیکه شرط بسته بود با شهامت ناظر اعدام محکومان باشد و تا آن موقع بشرط خود وفا کرده بود،با دیدن این صحنه رقتانگیز تاب تحمل نیاورد و بیهوش بروی زمین افتاد-نخست تصور کردند که او مرده است ولی هنگامیکه او را به منزلش منتقل کردند کمکم بهوش آمد.
گرچه مذاکراتیکه در روز 9 ترمیدور5سال دوم انقلاب(27 ژویه 1794)در مجلس کنوانسیون صورت گرفت،موجب سقوط روبسپیر گردید ولی در حقیقت اعدام محکومان سرخپوش در ماه پره ریال سال دوم انقلاب(ژوئن 1794)مردم فرانسه را از خواب غفلت بیدار کرد و آنان را مصمم ساخت به رژیم خونین ترور خاتمه دهند."