کدام یک شوم تر است ادب و هنر

"پارسا تویسرکانی* (تصویرتصویر) کدام یک شوم‌تر است حاکمی خود پرست و سنگین دل، صبحگاهی،برون شد از منزل. هرچه آنمرد کرد چون و چرا، گفت شوم است دیدن تو،مرا. گفت:انصاف ده،گزین برخورد، که زیان دیده؟و که سود به برد؟ تو مرا دیدی و خوشت نامد، شد گمانت که شوم هستم و بد. من ترا دیدم و از این دیدار، مرگ را روبرو شدم،ناچار. گفت با او خلیفه:نامت چیست، مگر از تو بزرگتر،کس نیست؟ قوم گفتند:باشد این کودک، در بلاغت بزرگ و خود کوچک. چون عمر،وصف حال او بشنفت، گفت بر گوی تا چه خواهی گفت؟ بعد حمد خدای،گفت:نخست، نام من سعد،همچو طالع تست. این خلافت خدای از آن بتو داد، که بهر کار،پیشه سازی،داد. این جهان راست،دفتری مطلوب‌ که در آن ثبت می‌شود،بد و خوب. جهد کن،تا ترا به نیکی نام، ثبت گردد،به دفتر ایام، نام نیکو گر آرزو داری؟ بایدت جهد،در نکوکاری. سرگذشت گذشتگان،بدرست، عبرت،از بهر حکمرانی تست. پس بدو گفت:خوش سخن گفتی!"