خلاصه ماشینی:
"در طول چند دهه اخیر کشورهای مختلف جهان متناسب با شرایط،فرصتها،ساختار حکومتی و فرهنگ اجتماعی خود استراتژیهای مختلفی برای توسعه هنری در پیش گرفتند.
مقاله منوچهر دینپرست مقدمه دغدغه سرنوشت هنر در جامعه کنونی،برای بسیاری از ما اهمیت دارد، زیرا با گسترش عقلانیت ابزاری و رشد فنآوری شرایط جدیدی بر زندگی حاکم شده است.
مؤلف در این مقاله همچنین بر این امر باور دارد که برای معنا و تفهیم توسعه هنر میبایست آن را در دل نظریات توسعه اقتصادی بررسی کرد،چرا که در طول تاریخ توسعه هنر در گرو رشد و بالندگی اقتصادی بوده و مناطق و تمدنهایی که در این امر پیشرفت داشتند تأثیرات به مراتب بیشتر و ماندگارتری از خود به یادگار گذاشتهاند.
لذا مؤلف در این مقوله از مبانی توسعه اقتصادی نیز وام گرفته چرا که هنوز امری به نام توسعه هنر به صورت نظاممند و جدی در کشور ما رشد نیافته است.
طبق این نظریه، کشورهای در حال توسعه از دو بخش کاملا مجزا تشکیل شدهاند:اول بخش سرمایهداری که پذیرای دگرگونی شده و با سمتگیری به سوی بازار به دنبال کسب حداکثر سود است؛دوم بخش سنتی کشاورزی که ایستا بوده و کمتر مازادی برای بازار داشته و علاقه کمتری به کسب حداکثر سود دارد.
در توسعه هنری رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن،نهادهای اجتماعی و فرهنگی نیز متحول خواهند شد،نگرشها تغییر خواهد کرد،توان بهرهبرداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش خواهد یافت و هرروز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد."