چکیده:
رفتارگرایان از دیرباز اثر تجربه را بر تصمیم بویژه در رشته های بسیار تخصصی نظیر حسابرسی، مورد توجه قرار داده اند. این مقاله، اثر تجربه را در سطوح مختلف پیچیدگی کار بررسی می کند و بر اساس مدل تصمیم گیری سیمون نشان می دهد هر چه وظایف و کار حسابرسی پیچیده تر شود، اهمیت و اثر تجربه بیشتر نمایان می شود. این مقاله با توجه به این مدل، به بررسی وظایف ساختار یافته، نیمه ساختار یافته و ساختار نیافته می پردازد و افراد تحت مطالعه را به دو گروه "باتجربه" (حسابداران رسمی شاغل در سازمان حسابرسی) و "کم تجربه" (سطوح سازمانی پایین تر و حسابرسان کم تجربه شاغل در سازمان حسابرسی) تقسیم می کند. برای تعیین پیچیدگی و تعیین وظایف ساختار یافته، نیمه ساختار یافته و ساختار نیافته و تجربه موردنیاز جهت قضاوت برای ارزیابی این وظایف، یک مطالعه جداگانه که با شرکت 46 شریک و مدیر حسابرسی انجام شده است، مبنا قرار گرفته است. نتایج، نشان گر این واقعیت است که تفاوت معناداری بین تصمیم گیری گروه های مورد آزمایش وجود دارد و حسابرسان کم تجربه خصوصا در مورد وظایف ساختار نیافته جانشین های مطمئنی برای حسابرسان محسوب نمی شوند.
Behavioral researchers have long been concerned with the effects of experience on decision making، especially in such highly technical field such as auditing. This paper investigates effects of experience on task complexity by relying on simon،s model of the decision process، As this paper provides evidence that the experience effect is significant when task complexity is explicitly considered. It reports the results of a series of experiments examining structured، semi-structured، and unstructured task in that subjects are pooled into two groups: "experienced" (Certificated Public Accountant in audit organization) and "inexperienced" (lower staff level and less experienced auditors in the audit organization). Responses to a separate study of 46 partners and managers were used to independently establish the appropriate staff level for structured، semi-structured، and unstructured tasks and complexity. These results suggest that significant decision differences exists between the experimental groups on each task and less experienced junior auditors are questionable surrogates for CPAs in unstructured tasks especially.
خلاصه ماشینی:
"عبد المحمدی و رایت(1987) در تحقیقی،قضاوت حسابرسان باتجربه و کمتجربه را در سطوح مختلف پیچیدگی کار حسابرسی آزمون نمودند و به این نتیجه رسیدند که در کارهای پیچیدهی حسابرسی قضاوت حسابرسان باتجربه و حسابرسان کمتجربه با یکدیگر متفاوت است و در کارهای پیچیدهتر اثر تجربه نمایان است[5]شلتون(1999)از پژوهشی با عنوان"تاثیر تجربه بر قضاوت حسابرس در استفاده از شواهد نامربوط"،برای تعیین و تشخیص اطلاعات نامربوط جهت قضاوت در خصوص تداوم فعالیت استفاده کرد.
توزیع فراوانی پیچیدگی وظیفه (به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به جدول 2،اظهارنظر در خصوص تداوم فعالیت و اظهارنظر کلی حسابرسی با توجه به اینکه 6/82 شرکتکنندگان،آن را به عنوان وظایف ساختارنیافته شناختند،تحت این عنوان طبقهبندی میشود و میانگین حداقل تجربه لازم با فرض دارا بودن مدرک کارشناسی جهت این موارد توسط شرکتکنندگان 76/5 سال برآورد گردید.
فرضیه فرعی اول که با توجه به اطلاعات جمعآوری شده از پرسشنامهی اولیه به عنوان نیمه ساختاریافته طبقهبندی شده است به شرح زیر است: بین برآورد حسابرسان کمتجربه و برآورد حسابرسان باتجربه در مورد ارزیابی خطر کنترلهای داخلی در خصوص چرخههای عمده معاملات تفاوت وجود دارد.
بنابراین فرضیه فرعی دوم که با توجه به اطلاعات جمعآوری شده از پرسشنامه اولیه به عنوان نیمهساختاریافته طبقهبندی شده است به شرح زیر است: بین برآورد حسابرسان کمتجربه و برآورد حسابرسان باتجربه در مورد ارزیابی ساختار کنترلهای داخلی تفاوت وجود دارد.
این فرضیه با توجه به پرسشنامه اولیه به عنوان وظیفه ساختارنیافته طبقهبندی میگردد که در ذیل آمده است: بین نظر حسابرسان کمتجربه و نظر حسابرسان باتجربه در خصوص ارزیابی فرض تداوم فعالیت شرکت تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه چهارم حاکی از رد فرض؟؟؟(فرض؟؟؟:بین برآورد حسابرسان کمتجربه و حسابرسان باتجربه در خصوص ارزیابی تداوم فعالیت تفاوت معناداری وجود ندارد)در سطح خطای 5% دارد."