چکیده:
قبلا تصور میشد وقوع حوادث و بلایای طبیعی در مناطق شهری آثار و پیامدهای کمتری در مقایسه با مناطق روستایی دارد.اما امروز،با توجه به تغییرات مشخص که در ساختار و سازمانها شهرها به وجود آمده،آنها در برابر حوادث غیر مترقبه بسیار ضربهپذیر کرده است.جمعیت شهرها به سرعت در حال افزایش است، تمرکز صنعتی،گسترش محلههای فقیر،تعداد زیاد زنان،کودکان و افراد معلول، زمینهء مساعد ایجاد بحرانهای تکنولوژیک،خطرات هستهای،برجهای مرتفع و بسیاری عوامل دیگر،مسائلی هستند که در این مقاله بررسی شدهاند و به این وسیله مخطرات حاصل از آن برای زندگی شهروندان در صورت وقوع حوادث و بلایای طبیعی مطرح شده است.نویسنده در بخش آخر مقاله با توجه به ویژگیهای جوامع شهری،چارچوب و ابعاد مدیریت بحران را قبل،همزمان و پس از وقوع حوادث مطرح کرده است.
خلاصه ماشینی:
"به طور کلی این امر پذیرفته شده است که بهترین برنامهریزی و مدیریت برای بلایا و فجایع میبایستی شامل موارد زیر باشد Quarantelli,1991) 142-8891 :(Sorensen, -به بلایا و فاجعهها در مقایسه با تصادفات و موقعیتهای اورژانسی ساده،نگرشی متفاوت داشته باشد؛ -به بلایا در مقایسه با حوادث و سوانح بزرگ نگرشی متفاوت داشته باشد؛ -بر خطرات چند جانبه و خطرات کلی متمرکز شود تا بر نمونههای خاص و موردی؛ -هر چهار مرحلهء روند کار در آن برنامهریزی شده باشد:تعدیل،آمادهسازی، پاسخگویی و جبران خسارت؛ -هدف خود را خطرات چند جانبه قرار دهد نه خطرات موردی و منفرد یا اهدافی که صرفا کاهش خطر را در پی دارد؛ -بر اصول کلی متمرکز شود نه جزئیات ویژه و تخصصی؛ -مثل یک روند دنبالهدار مشخص باشد،نه آن که مثل یک محصول تولید شده تنها طرحی مکتوب یا یک سند-آرامش اوضاع-داشته باشد؛ -بر اساس یافتههای تحقیقاتیای بنا شده باشد که با استفاده از اطلاعات سیستماتیک همراه با تجارب شخصی به دست آمده باشند؛ -فقط بر«دستور و کنترل»تکیه نداشته باشد بلکه بر نیاز همکاری سازمانی و بین سازمانی و بخشهای مختلف جامعه تأکید داشته باشد؛ -فرق بین برنامهریزی و مدیریت،استراتژی و تاکتیک لازم را معین کند؛ -برنامهریزی فاجعه شامل فراهمسازی و ارائهء یک ردیف از فعالیتها و سیستمها است که برای فاجعهها و بلایا آمادهاند و این دست حوادث را پیشگویی میکنند."