چکیده:
این مقاله،با توجه به رابطهء پیچیدهء فرد،جامعه و تمدن و با اتکاء به این نظریه که«فرد،به هر روش و وسیلهای که باشد،عناصر تمدنی خاص جامعه خویش را به طور قطع و یقین جذب و در نهاد خویش ذخیره میسازد»(لینتون،1378)به تحلیل محتوای اشعار ارتباطی 43 اندیشمند نظمنویس ایرانی طی یازده قرن و مجموعهای از ضرب المثلهای فارسی پرداخته و با نگاه به تحولات ادوار تاریخی«سامان-نابسامان»یا«سکون-تحول»ایران(همان:59) به این نتیجه میرسد که نخبگان ایرانی،در اثر فشار شرایط حاکم در دورههای نابسامان و ماندگاری استبداد ایرانی(کاتوزیان،1372:7-11)ابتدا مجبور به مداحی فرادستان شدند (تا آنجا که پدیده مداحی،بخشی از هنجارهای ارتباطی ایرانی شد)،سپس در اثر تحولات بعدی،به سکوت روی آورده و در سرگردانی خود،پانزده نوع سکوت را در توصیه به دیگران -از جمله عامه-جای دادند.مطالعهء حاضر نشان میدهد که ایرانی-به صورتی خودمددار و ذرهای(قاضی مرادی،1378:11)و در درک سرگردانی نخبگان زیر سلطهء استبداد،به تدریج آموخته است که با نوعی«زرنگی»که از آن با صطلاح«جادوی ایرانی»یاد شده(بیمن، 1381:66)هر لحظه نقطهای از تعامل سه طیف«سکوت»-«غیر سکوت،«ظاهر»-«باطن»و «خودی»-«غیر خودی»را انتخاب و در یکی از دو ایستگاه«فرادست پنداشتی»و«فرودست پنداشتی»،گلیم خود را از آب بیرون کشد.
مقاله در انتها با مروری بر سیر فلسفهء سیاسی در ایران و بازسازی مدل ارتباطی دو مدینهء فاضله فارابی و مسکویه،به این نتیجه میرسد که تحولات تاریخی ایران،جایی برای «مصلحت عمومی»که نیازمند«ارتباط افقی»است فراهم نکرده است و احتمالا این خلأ بر شکلگیری مدل یا الگوی هشت انگارهای ارتباط ایرانی مؤثر بوده است.الگویی که پیروی از آن،فرد را در بیرون کشیدن گلیم خود از آب یاری میرسانده است.
خلاصه ماشینی:
هنجاریهای ارتباطی در ضرب المثلها و یازده قرن اشعار فارسی مهدی محسنیان راد (تاریخ دریافت 1/5/86،تاریخ پذیرش 22/8/87) این مقاله،با توجه به رابطهء پیچیدهء فرد،جامعه و تمدن و با اتکاء به این نظریه که«فرد،به هر روش و وسیلهای که باشد،عناصر تمدنی خاص جامعه خویش را به طور قطع و یقین جذب و در نهاد خویش ذخیره میسازد»(لینتون،1378)به تحلیل محتوای اشعار ارتباطی 43 اندیشمند نظمنویس ایرانی طی یازده قرن و مجموعهای از ضرب المثلهای فارسی پرداخته و با نگاه به تحولات ادوار تاریخی«سامان-نابسامان»یا«سکون-تحول»ایران(همان:59) به این نتیجه میرسد که نخبگان ایرانی،در اثر فشار شرایط حاکم در دورههای نابسامان و ماندگاری استبداد ایرانی(کاتوزیان،1372:7-11)ابتدا مجبور به مداحی فرادستان شدند (تا آنجا که پدیده مداحی،بخشی از هنجارهای ارتباطی ایرانی شد)،سپس در اثر تحولات بعدی،به سکوت روی آورده و در سرگردانی خود،پانزده نوع سکوت را در توصیه به دیگران -از جمله عامه-جای دادند.
مقاله در انتها با مروری بر سیر فلسفهء سیاسی در ایران و بازسازی مدل ارتباطی دو مدینهء فاضله فارابی و مسکویه،به این نتیجه میرسد که تحولات تاریخی ایران،جایی برای «مصلحت عمومی»که نیازمند«ارتباط افقی»است فراهم نکرده است و احتمالا این خلأ بر شکلگیری مدل یا الگوی هشت انگارهای ارتباط ایرانی مؤثر بوده است.
استخراج میشود که عبارت از 51 جلد کتاب از 42 عنوان دیوان اشعار شعرای یازده قرن(از رودکی تا نیما یوشیج)و مجموعهء چهار جلدی امثال و حکم دهخدا و یک جلدی فرهنگ جامع ضرب المثلهای فارسی بوده است.
مطالعهء حاضر نشان میدهد که طی یازده قرن گذشته،حدود 3/8 درصد مجموع اشعار ارتباطی،به مدح تواناییهای ارتباطی فرادست-اغلب پادشاهان،حکام و سایر مقامات مستبد طول تاریخ ایران-از یک سو و خود-تحقیری و توصیف وظایف ارتباطی فرودست،در مقابل فرادست و پذیرش ارتباط عمودی از سوی دیگر،اختصاص داشته است.