چکیده:
تفکیک استانهاست. نتایج به دست آمده از روش تجزیه تکاثری نشان میدهد که رشد ارزش تولید محصولات زراعی طی دوره مورد مطالعه،231 درصد،معادل 11/55 درصد رشد متوسط سالانه،بوده است.حدود 75 درصد از این رشد،برخاسته از افزایش قیمت و بقیه آن ناشی از افزایش در عملکرد،سطح زیر کشت و الگوی کشت بوده است.در این میان،سهم بهرهوری زمین از کل رشد،13 درصد و سهم سطح زیر کشت،6 درصد بوده است.نتایج این مطالعه نشان میدهد که سیاستهای حمایت قیمتی نه تنها توانسته است انگیزه لازم را برای تولیدکنندگان بخش فراهم آورد تا با سرمایهگذاری بیشتر روی زمینهای موجود باعث افزایش بهرهوری آن شوند و یا با به زیر کشت بردن زمینهای جدید،موجبات رشد تولید را از این طریق فراهم آورند،بلکه این سیاستها بیشتر در جهت خنثیسازی بخشی از فشارهای تورمی ناشی از افزایش قیمت نهادهها در بخش به کار گرفته شده است.این نتایج،لزوم تجدید نظر در سیاستهای قبلی دولت در مورد قیمتهای تضمینی محصولات زراعی را جهت پاسخگویی به تقاضای رو به رشد جمعیت کشور و جلوگیری از افزایش واردات مواد غذایی گوشزد میکند.قیمتگذاری محصولات کشاورزی،همواره به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای مداخله دولت در بخش کشاورزی،مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان کشورها و از جمله ایران بوده است.در این مطالعه سعی شده است تا عملکرد این سیاست حمایتی دولت در خصوص کل محصولات زراعی کشور ارزیابی شود و تأثیرات آن بر رشد محصولات طی دوره 1356-76 مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.به این منظور،روش تجزیهء تکاثری به کار رفته است.اطلاعات و آمار مورد استفاده در این مطالعه،آماری سری زمانی سطح زیر کشت،تولید،عملکرد و قیمتهای محصولات زراعی مربوط به سالهای زراعی 1355-56 تا 1375-76 برای کل کشور و نیز به
خلاصه ماشینی:
"پژوهش و توسعه:تأثیر سیاستهای حمایت قیمتی بر روند رشد تولیدات کشاورزی در ایران تحلیلی با استفاده از روش تجزیه تکاثری (به تصویر صفحه مراجعه شود) اقتصاد کشاورزی و توسعه،سال نهم،شماره 63،زمستان 0831 دکتر حبیب الله سلامی،فرشید اشراقی* چکیده قیمتگذاری محصولات کشاورزی،همواره به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای مداخله دولت در بخش کشاورزی،مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان کشورها و از جمله ایران بوده است.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که سیاستهای حمایت قیمتی نه تنها توانسته است انگیزه لازم را برای تولیدکنندگان بخش فراهم آورد تا با سرمایهگذاری بیشتر روی زمینهای موجود باعث افزایش بهرهوری آن شوند و یا با به زیر کشت بردن زمینهای جدید،موجبات رشد تولید را از این طریق فراهم آورند،بلکه این سیاستها بیشتر در جهت خنثیسازی بخشی از فشارهای تورمی ناشی از افزایش قیمت نهادهها در بخش به کار گرفته شده است.
تغییر در سطح زیر کشت،در عملکرد(مقدار محصول در واحد سطح)که خود ناشی از بهکارگیری فناوری برتر،استفاده از ترکیب بهینه نهادهها و سازماندهی مناسبتر واحد تولیدی است،تغییر در قیمت محصولات و آثار متقابل این عوامل،تعیینکننده نحوه تغییر در ارزش محصولات تولیدی در طول زمان و در نتیجه مشخصکننده آثار سیاستهای حمایتی دولت بر محصول یا محصولات مورد مطالعه است.
سهم اجزای تشکیلدهنده رشد تولیدات کشاورزی در کل کشور به تفکیک مناطق هفتگانه در سالهای 6531-67 در نهایت باید گفت که با توجه به اینکه سهم کلیه عوامل(به جز قیمت)از رشد ارزش تولیدات کشاورزی تنها 52 درصد است،لذا تجدید نظر در سیاستهای توسعه تولید محصولات کشاورزی در جهت توجه بیشتر به افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی بسیار ضروری است."