خلاصه ماشینی:
"اگر فارابی ترک میبود نمیتوانست خود را از تأثیر موسیقی ترکان برکنار دارد و لااقل اشارهای به وضع آن میکرد نه آنکه وضع بسیاری از ترکان را بسان زنگیان و سیاهان و اسلاوها در امور زندگی و خوراک و آشامه مخالف مجرای طبیعی بداند و لا جرم بر تشخیص آنان در امر موسیقی وقعی ننهد و چنین گوید: مردمیکه میتوان نظر آنان را در خوشایند و ناخوشایند بودن چیزی طبیعی شمرد آنهایند که در عرض جغرافیائی 51 تا 54 درجه زندگی میکنند و خاصه آنها که از سال 04 تا سال 0021 از تاریخ اسکندر در سرزمینی زندگی میکردند که مملکت عرب محیط بر آن است و....
آنها که موسیقی ایرانی و اصولا موسیقی شرقی را از نوع ابتدائی میشمارند استدلال میکنند چون در موسیقی ایرانی فاصلهء پنجم منظور نشده است نباید آنرا در حد متعالی دانست ولی توصیفی که فارابی از شاهرود و کارکرد آن میکند میرساند که فارابی فاصله پنجم را تشخیص داده است چون اشاراتی به این نکته در کتاب الموسیقی الکبیر آمده است که اگر دقت بیشتری توسط موسیقیدانان و متخصصان فن نیز به عمل آید شاید بتوان این مطلب را موجهتر عرضه کرد.
سرگذشت مجلس سیف الدوله همدانی که برخی به اشتباه آنرا به صاحب بن عباد نسبت دادهاند و آهنگهائی که فارابی برای خندیدن و گریاندن و خواباندن مجلسیان نواخت اگر بعید و افسانهوار بنماید شاید ناشی از مطالعهء این کتاب و عدم درک دقیق آن باشد،چه فارابی جابجا از انفعالات نفسانی در برابر موسیقی سخن میگوید و از سازی از سازهای موسیقی یاد میکند و کیفیت آنرا مشروحا بیان مینماید(ص 784-184) سازی که شبیه به قانون مینماید و در پایان آنرا چنین میستاید: و بهذه الالة بعینها یمکننا ان نقف علی اتفاق ما شککنا فی اتفاقه و علی تباین ما شککنا فی تباینه...."