چکیده:
کتاب حدیقه الشیعه از زمان نگارش تا کنون به سبب بخش خاصی از آن که به صوفیه مربوط است، همواره مورد مناقشه بوده است. در این مناقشه ها، بدون توجه به مطالب اصلی کتاب و تنها به سبب بخش یاد شده، مخالفان و موافقان صوفیه بر سر انتساب کتاب به مقدس اردبیلی به نزاع پرداخته اند. مخالفان صوفیه همواره بر انتساب کتاب به مقدس اردبیلی پای فشرده اند و موافقان صوفیه به انکار این انتساب پرداخته اند. از آنجا که هم مخالفان و هم موافقان تصوف اهمیت زیادی برای مقدس اردبیلی قائل بوده اند و به اعتبار وجاهت علمی و عملی ایشان، مطالب مربوط به صوفیه و نیز روایات وارد در این کتاب را (بیشتر، مخالفان صوفیه) تلقی به قبول کرده اند، از همین رو، نوشتار حاضر تلاش دارد میزان درستی این انتساب را بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
"جالب اینکه در ذیل این باب، دو فصل میآید و این نوع نوشتار، این فرضیه را تقویت میکند که این بخش خود رسالهای جداگانه بوده است که ناشیانه بر ساختار کتاب افزوده شده است؛ زیرا همانگونه که میدانیم آوردن فصلهایی در درون یک فصل، و نیز گنجاندن بابی در درون بابی دیگر، کار حتی یک نویسنده تازهکار نمیتواند باشد؛ چه رسد به نویسندة توانا و پرکاری همچون محقق اردبیلی که کتابهای 23 بسیاری را پیش از حدیقهالشیعه به نگارش درآورده است.
نکته دیگر اینکه انحراف موضوع بحث (امامت) به سمت بحثی نامربوط، آن هم با چنان شیوة نامتعارفی،هنگامی توجیه میپذیرد که طرح این مسئلة فرعی، اگر نگوییم ضرورت بیشتری از خود فصل گنجانده شده در آن داشته است، اما در حد همین فصل باید اهمیت داشته باشد تا بتواند خود را با این حجم گسترده که بزرگتر از خود بحث است، بر ساختار اصلی بقبولاند؛ حال اگر ادعا شود که چنین ضروتی بوده است، این پرسش مطرح میشود که ضرورت مزبور چه بوده و از کجا و از چه عامل یا عواملی ناشی شده است؟ و به فرض که نویسندة کتاب مقدس اردبیلی باشد، پرسش اینگونه مطرح میشود که در سطح جامعه دینی آن زمان و برای ایشان در فاصله زمانی 989ق 30 تا نگارش کتاب حدیقهالشیعه 31 چه اتفاقی افتاده است که نویسندة بزرگوار از انجام این روند ناگزیر شدهاند؛ زیرا تا این سال 32 هیچگونه موضعگیری منفی از سوی وی دربارة صوفیه نمیبینیم."