خلاصه ماشینی:
"بهعنوان مثال،برخی معتقدند که عملکرد بهتر سرمایهگذاری ارزشی در نتیجه بیش اطمینان غیر عقلایی به شرکتهای در حال رشد،زیاد بوده و از این حقیقت است که سرمایهگذاران از مالکیت سهام رشدی احساس خوشی و غرور میکنند.
همچنین این پرهیز از پشیمانی بر روی رفتار مدیران حرفهای صندوقها تاثیر میگذارد،به این صورت که ممکن است سهام زیان ده را قبل از پایان دوره برای اجتناب از توضیح دادن به سرمایه گذاران که چرا آنها وجوه را در سهام دارای عملکرد ضعیف نگهداشتهاند، بفروشند.
این موارد عبارتند از: -بیش یا کمواکنشی به تغییرات قیمتی یا اخبار -تعمیم روندهای گذشته به آینده -کمبود توجه به شاخصههای بنیادی یک سهم -تمرکز بر سهام عوامپسند -چرخههای قیمتی دورهای اگر چنین الگوهایی وجود داشته باشد، فرصتی برای سرمایهگذاران پیش خواهد آمد تا از موارد غیرعادی قیمتگذاری حاصل شده،برای به دست آوردن بازدهی های تعدیل شده با ریسک بیشتری استفاده کنند.
آنها معتقدند که موارد غیر عادی مشاهده شده در بازار ممکن است وجود داشته ابشند،نه به خاطر مسائل رفتاری،بلکه به دلیل ریسک سیستماتیک تعیین نشده (برای مثال به دلیل استفاده تعیین نشده نمونههای قیمتگذاری دارایی)و یا به خاطر جستجوی دادهها102.
"فاما"(8991)استدلال می کند که"بیش واکنشی ظاهری قیمتهای سهام به اطلاعات چیزی در حدود میزان کمواکنشی است"و اشاره میکند که این یافتهها"با فرضیه کارایی بازار که موارد غیرعادی،رخدادهای تصادفی هستند" سازگار است.
با این حال اگر به اندازه تعداد افرادی که بهطور غیر عقلایی خوشبین هستند،افراد بدبین غیرمنطقی نیز حضور داشته باشند،قیمتها احتمالا به صورتی تغییر میکنند که کاملا با کارایی بازار سازگار است،حتی اگر بیشتر سرمایهگذاران کمتر از عقلانیت کامل دستهبندی شوند."