خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر اگر دیدگاه نوگرا درپی"تبیین"عوامل ساختاری شکلدهنده به"ملت"و"ناسیونالیسم"درعصر مدرن است و آنها را ناشی ازعلل و عواملی چون مدرنیته،عرفیشدن،جهانی شدن و ؟؟؟ میداند،اسمیت با رویکرد نمادی-قومیخود بر"فهم"این پدیدهها و درکمعانی درونی آنها تأکید میکند ومعتقد است که شناخت صحیح اینپدیدهها با فهم معنای درونی و تبیینآنها ممکن میشود.
اگر دیدگاهاسمیت دربارهی تفسیربردار بودنتاریخ قومی یک ملت را بپذیریم،آنگاه چگونه میتوان به یک نظمبنیادین در عرصه هویت جمعی وملی دست یافت و به منازعاتی کهممکن است بر سر این مسأله دردرون جوامع شکل گیرد،پایان داد؟دوم آنکه آیا قدرتها و صاحبانقدرت نیز در پی ایجاد"گفتوگو"میان تفاسیر مختلف از هویت یکملت در یک سرزمین مشترک خواهندبود یا با استفاده از تعابیر و تفاسیریکه مبتنی بر منافع آنهاست،به"اقلیتسازی"و"اقلیتستیزی"درمیان ملتها خواهند پرداخت؟براستی آیا میتوان صهیونیسم وشکلگیری بحران خاورمیانه را برآمده از تلاش یهودیان درعینیتبخشی به حافظه جمعی وهویت قومی خود دانست؟ شاید بتوان فراتر از مسأله فرهنگ وسنت گذشته قوم یهود به بررسینسبت قدرت،صاحبان قدرت و"فلسطینیستیزی"یهودیان نیز پرداخت.
اگر دیدگاهاسمیت دربارهی تفسیربردار بودنتاریخ قومی یک ملت را بپذیریم،آنگاه چگونه میتوان به یک نظمبنیادین در عرصه هویت جمعی وملی دست یافت و به منازعاتی کهممکن است بر سر این مسأله دردرون جوامع شکل گیرد،پایان داد؟دوم آنکه آیا قدرتها و صاحبانقدرت نیز در پی ایجاد"گفتوگو"میان تفاسیر مختلف از هویت یکملت در یک سرزمین مشترک خواهندبود یا با استفاده از تعابیر و تفاسیریکه مبتنی بر منافع آنهاست،به"اقلیتسازی"و"اقلیتستیزی"درمیان ملتها خواهند پرداخت؟براستی آیا میتوان صهیونیسم وشکلگیری بحران خاورمیانه را برآمده از تلاش یهودیان درعینیتبخشی به حافظه جمعی وهویت قومی خود دانست؟ شاید بتوان فراتر از مسأله فرهنگ وسنت گذشته قوم یهود به بررسینسبت قدرت،صاحبان قدرت و"فلسطینیستیزی"یهودیان نیز پرداخت."