خلاصه ماشینی:
"در این میان البته شعر 20 (و قول میدهم این شعر آخری باشد) هم قابل یادکرد است به خاطر طرح مسایلی از روابط انسانها که در شعرهای عاشقانة ما کمتر دیده میشود و غالب شعرهای عاشقانه، اکنون یا بسیار کلی است و فاقد تأثیر و برش خاص; و یا هم اگر جزئینگرانه است، همانند غزل 16 (تو ریختی عسل ناب را به کندوها) است که اگر مهارت شاعر در پوشیدهسرایی نبود، میباید بیتهایی از آن را به دست قیچی میسپردیم یا شطرنجی میکردیم.
حسود نیستم، اما تحملش سخت است که دستهای تو در دست دیگری باشد و از این زیباتر و مؤثرتر: سهشنبه روز پدر بود، بد به حال اتاقی که روی تاقچهاش قاب عکسی از پدری هست پنج شعرهای پانتهآ صفایی شاید همه حسن مطلع خوب نداشته باشند، ولی غالبا پایانبندی زیبا دارند."