خلاصه ماشینی:
"بدون شک گزارش میدو که صرف حدود رشد شده است نمیگوید که فقط حذف سرمایهداری میتواند این خطر مهلک را برطرف سازد و به تعیین شرط اساسی فاجعه اقتصادی زیر اکتفا مینماید:نتایج برگزیدنهای فنی و اقتصادی که میتوانند به این فاجعه بیانجامند بمحض دست زدن به چنین گزینشهایی بروز نمینماید، بلکه تا خیری در حدود چند ده سال خواهد داشت و میگوید،چون انسانها به برتری و پیشرفت آنی میاندیشند،چشمان خود را درباره آنچه مربوط به آینده است، میبندند:این است طرزی که ستایشگران سیستم سعی میکنند عطش سود بیآزرم و حالی از محتوایی را که از مختصات سرمایهداری است به حساب طبیعت آدمی بگذارند.
از یکطرف وجود چنین حقوق و آزادیهایی شرط لازم و ضرورتی است تا ایدئولوژی بورژوازی بتواند نقش خود را بازی نماید و پندار و خیالی بپراکند که تمامی قدرت از ملت سرچشمه میگیرد و در تحت نظارتش قرار دارد،هرچند که صاحبان حقیقی قدرت نه از طرف ملت انتخاب میشوند و نه تحت نظارتش میباشند؛از طرف دیگر،اقتصاد سرمایهداری با وصف خاصیت یکسره هیولایی خود،مانند سیستم فرماندهی معکوس هم عمل مینماید که عناصر خود ممیزی دموکراتیک سریعی را شامل میباشد، و بدین نحو بسرعت هرگونه عامل مشوقکنندهء تعادلش را اصلاح مینماید.
اگر بخواهد که"سوسیالیسمی"که در کشورهای سوسیالیستی وجود دارد، شانسی برای رهگشایی به سوسیالیسم حقیقی داشته باشد،باید این سیستمی را که هرگونه منشاء خبر را سد میکند،خراب نمود و از آن دست برداشت چون مانع از این است که چیزی وارد شود یا خارج گردد،و سعی میگردد همه چیز خوشرنگ جلوه کند و براساس بیاعتمادی ژرف دولت نسبت به شهروندان و این گمراهی "عدم آزادی ضرورتی است"قرار دارد."