چکیده:
این مقاله توصیفی، روشنگر اندیشه سیاسی نیکولو ماکیاولی، متفکر سده
پانزدهم و شانزدهم ایتالیاست.در این مقاله گفته شده است که هیچ کس به اندازه او وضع
و حال نابسامان ایتالیا را درنیافت و برای بیرون آمدن از آن راهحل مناسبتری نشان
نداد.وحدت سراسری ایتالیا و تشکیل یک حکومت مقتدر هدف اصلی ماکیاولی بود که به صورت
تفکری ناسیونالیستی خود را نشان داد.او معتقد بود که فقط با رهبری شهریاری که در
راه این هدف هیچگونه ملاحظه انساندوستانه، اخلاقی، دینی یا نوعپرستانه نباید در
کارش سستی آورد میتوان به وحدت سراسری ایتالیا دست یافت.او میدانست در سیاست
همیشه یا اغلب به صورتی عمل نمیکنند که میگویند.او با روش خود تلاش در راه کسب
قدرت را به خوبی درک کرد؛به پیروی از ارسطو حکومتها را مشخص کرد، در شهریار درباره
پادشاهی و در گفتارها درباره حکومت جمهوری نظر داد.ماکیاولی به فرمانروایان توصیه
کرد با استفاده از هر تاکتیک یا فنی که لازم باشد قدرت خود را حفظ کنند و گفت
فرمانروایانی که در پی دولت آرمانیاند فقط وقت تلف میکنند.
خلاصه ماشینی:
"او به فرمانروایان توصیه کرد که با استفاده از هر تاکتیک یا فنی که لازم باشد قدرت خود را حفظ کنند و گفت که فرمانروایانی که درصدد تشکیل جوامع مشترکالمنافع کامل و زندگی آرمانی هستند فقط وقت خود را تلف میکنند و در معرض خطر خواهند بود؛زیرا طبع انسان، تحت تأثیر خواهشهای خودخواهانه، مناسب اینگونه کوششها نیست: آنچه مانده، آن است که شهریار با رعایا و دوستان خود چگونه باید رفتار کند.
ممکن است مردم خودخواه و آزمند باشند، اما برای زندگی و اموال خود امنیت میخواهند و با به قدرت رساندن فرمانروایی خردمند میتوانند دریابند که چنین امنیتی فقط وقتی به دست میآید که قوانین خوب باشند، از آنها اطاعت شود، و از فرمانروا پشتیبانی به عمل آید چرا که پیششرط وحدت سیاسی است.
میتوان اندرزهای ماکیاولی به شهریاران و فرمانروایان را اینطور خلاصه کرد: شهریار هر زمان که مصلحت دانست باید بیرحمانه از زور استفاده کند و برای دست یافتن به هدفهای خود هر وسیلهای به کار برد؛شهریار باید با مهارت مردم را متقاعد کند و برای حفظ قدرت همیشه به زور متکی نباشد، زیرا زور وسیله بیکفایت و پرخرجی برای حکومت است و در عین حال مردمی را که به دلالیل منطقی قانع شدهاند آسانتر از زور سرنیزه میتوان اداره کرد؛شهریار در انجام عملی قاطع، سریع و ثابتقدم باشد، اما اشتباه کند بهتر از آن است که در نتیجه تردید و دودلی دچار ضعف و سستی شود؛ شهریار باید سپاه نیرومند ملی گرد آورد، زیرا کاملا آشکار است که او نمیتواند بدون پشتیبانی سپاه نیرومند قاطعانه عمل کند؛و شهریار باید سیاست را کاملا از اخلاق جدا کند."