ادب: جمال یار - مجله فرهنگ کوثر ادب و هنر

"در این میان‌تنها چیزی که برایش قوت قلب می‌داد بگو وبخند طلبه‌ها بود که در حجره‌ای جمع شده‌بودند و می‌گفتند و می‌خندیدند. گفت: - اگر در این شرایط تجرد طلبگی و غربت‌به‌شما پیشنهاد شود بین دو کار وصال یک پری‌چهره زیبا روی دارای مکنت و مال، یا زیارت‌جمال علی‌ابن‌ابی‌طالب‌علیه السلام یکی را انتخاب کنیدشما الحق و الانصاف کدام یک را بر می‌گزینید؟ لحظه‌ای همه به تفکر رفتند. طلبه‌ای‌که طراح سؤال بود پرسید: - جعفری تو کدام یک را می‌خواهی؟ جعفری بدون تامل و صاف و ساده جواب داد: - من جمال علی بن ابی‌طالب‌علیه السلام رامی‌خواهم! متعجب پرسیدند: - چرا رنگت پریده جعفری؟ چه شده است؟ جعفری با لکنت زبان و تپش قلبش از آنهاپرسید: - شما به آن چیزی که می‌خواستیدرسیدید؟ یکی گفت: - آن یک شوخی بیشتر نبود! جعفری با صدای بلند گریست و گفت: - ولی من به چیزی که می‌گفتم رسیدم."