چکیده:
از آنرو که زندگی مسلمانان به شکلهای گوناگون در تعامل با گروههای دیگر و پیروان دیگر ادیان بوده و هست، یکی از موضوعات شایسته بررسی، نظر قرآن در مورد روابط خارجی دولت اسلامی است. مقاله حاضر با تکیه بر معارف قرآن، و روش تفسیر موضوعی به بیان اصل اولی در روابط خارجی دولت اسلامی میپردازد. دانشمندان، چهار نظریه «جنگ»، «صلح»، «دعوت» و نظریه «برچیده شدن حاکمیت کفر» را مطرح کردهاند. از بررسی و تأمل در آیات مربوط به جنگ و صلح قرآن به دست میآید که اصل اولی در رفتار دولت اسلامی با دولت و گروههای غیرمسلمان پس از دعوت آنان به اسلام و نپذیرفتن آن از سوی آنان، صلحی عزتمند است. از دید آیات، جنگ امری استثنایی و خلاف اصل است و مادامی که اسباب و عوامل جنگ عارض نشده، صلح و همزیستی برقرار است.
خلاصه ماشینی:
"36 گرچه منظور از فتنه در آیه مورد بحث، کفر و شرک است، ولی مراد از آن هر کفر و شرکی نیست، بلکه شرک و کفر کسانی است که به کیان اسلام تجاوز روا داشته و مسلمانان را وادار به قبول کفر به واسطه آزار و شکنجه نمودهاند؛ زیرا: اولا، سیاق آیات قبل و بعد ـ چنانکه پیش از این گفته شد ـ و شواهد تاریخی و روایی نشانگر این نکته است که مشرکان مکه با آزار و شکنجه مسلمانان، بیرون کردن آنان از شهر و دیار خود، محاصره اقتصادی و هر وسیله ممکن، سعی در گمراه کردن مسلمانان و وادار کردن آنها به قبول شرک و بتپرستی داشتند.
صلح با «کافران غیرحربی معاهد»، صلح اصطلاحی بوده و نیازمند عهد و پیمانی مانند هدنه، ذمه یا امان است؛ با این توضیح که کافران معاهد به دو دسته تقسیم میشوند: گروه اول، اهل کتاب (ذمی) که در دارالاسلام زندگی میکنند و دارای عهد ذمه با مسلمانان هستند و گروه دوم، غیرمسلمانانی که در دارالکفر زندگی میکنند و دارای عهد و پیمان با مسلمانان هستند تا زمانی که عهد خویش را به طور مستقیم (با حمله به مسلمانان) یا به صورت غیرمستقیم (با یاری کردن دشمنان مسلمانان) نشکسته باشند (به طور کلی، تا وقتی که انگیزه و اسباب و عوامل جنگ عارض نشده است)، پس از دعوت به اسلام و عدم پذیرش اسلام از سوی آنان، اصل اولی بر صلح و همزیستی است و مسلمانان و دولت اسلامی موظف به پایبندی به عهد آنان هستند."