خلاصه ماشینی:
لیک پیش از آن مترجم را بارها متهم ساخته،که برخی از آن اتهامات چنین است:«اشکالات دستوری و نگارشی،بیتوجهی به کاربرد درست واژگان،سرهنویسی[که از نگاه ایشان چیز خوبی نیست]،نامفهومی جملات،پیشننهادهای نازیبا برای واژگان معمول،معنی کردن واژگان سره در پرانتز،لفظپردازیهای بیجا،یکدست نبودن نثر،استفاده از تاریخ میلادی،گرتهبرداریهای نادرست،بیدقتی در ترجمه و دریافت نادرست از متن[آلمانی].
»آنگاه سنجشگر پرارج ما میپرسند:«با توجه به این سخن نویسنده میتوان ابن سینا و بیرونی را که اکثر آثارشان به عربی است،در زمرۀ سرهنویسان بهشمارآورد؟»نمیدانم چرا ایشان میگویند میتوان چنین کرد یا نه!چون این کار چند دهه پیش از این در مقدمۀ بزرگترین و پرارزشترین دانشنامۀ پارسی،لغتنامۀ دهخدا انجام شده!7سرهنویسی به هیچروی به این معنا نیست که کسی زبان تازی را نمیداند یا به آن چیزی نمینویسد.
*ایشان نوشتار خود را با نقلوقولی از نویسنده به پایان بردهاند که باید میرسانده که اگر وی زنده بود برگردان مرا آسیبی برای خود میشمرد:«در پایان ضمن تذکّر مجدّد این نکته که مترجم محترم باید در یکدست کردن و پیراستن متن اهتمام لازم را به عمل آورد،سخنان بزرگ علوی را دربارۀ ترجمه[ترجمۀ]شعر پوشکین به زبان تاجیکی نقل کرده،به قاعده[قاعدۀ]قیاس آن را قضاوت علوی دربارۀ ترجمه[ترجمۀ]کتاب خود بپنداریم.
چرا وی آن را افزوده؟چون علوی پاراگراف را چنین آغاز کرده بوده:«در برگردان پوشکین میخواهد سرایش پوشکین را به زبان تاجیکی بازدهد و این کار را کرده.
چون از نگاه منطق،تمثیل تنها هنگامی شاید درست دربیاید که براستی دو چیز به هم ماننده باشند، لیک علوی دارد سخن از برگردان لاهوتی به تاجیکی میگوید.