خلاصه ماشینی:
"درحالیکه آن جریانی که میتواند به آشکارسازی نیروهای درونزا در سازمانهای کار کشور منجر شود،لاجرم باید از طریق امتزاجی از این دو برنامه انجام شود و این بدان معنی است که برای راهبردی کردن توسعه سازمانهای کار درونزا و در نتیجه توسعه کشور،به یک دوره انتقالی نیازمندیم؛دورهای که طی آن علایم اصلی ظهور نیروهای درونزای قدرت آشکار میشوند.
(تصویرتصویر) پس میتوان نتیجه گرفت که نهادینه کردن پژوهش در سازمانهای کار نهتنها امری جهانی برای ایجاد رابطه موثر و مسلط این نیروهای زاینده بر نظامهای آموزشی است،بلکه با کاهش هرچه بیشتر درآمدهای حاصل از فروش مواد خام،بدون چنین پشتوانههایی،زندگی نظامهای کار ما به خطر خواهد افتاد.
براساس یک اصل بسیار مهم سیبرنتیکی،هرگاه یک سیستم دارای تعاریف خاص از حقوقی فراتر از حقوق طبیعی خود،یعنی حقوق ویژه بهرهمند شود،باید تعریف مجددی از خود ارایه دهد و جایگاه این نیرو را در مجموعه ساختار خود روشن کند(که این خود نوعی جریان توسعه است)،در غیر این صورت،این اجزاء و کادرهای این سیستم هستند که از این قدرت و حقوق بهره میگیرند و طبعا چنین بهرهگیریهایی،تعادل مولد نیروها را از بین میبرد و فضای ناپایداری در درون سیستم و در رابطه سیستم با جهان خارج به وجود میآورد.
باید توجه داشته باشیم که حضور فعال هر کشور و هر حوزه فرهنگی(بخصوص حوزههای زاینده فرهنگی)در اقتصاد جهانی به معنی جهانی شدن اقتصاد نیست،بلکه بر عکس،مسأله مهم این است چگونه میتوانیم بر تعداد نیروهای مستقل و درونزای قدرت، اما با توان ارتباط سیبرنتیکی منطقهای و جهانی بیفزاییم."