چکیده:
تاریخ معاصر ایران،فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده است.یکی از تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران،جریان ملی شدن صنعت نفت است که در جریان نیروهای مذهبی و ملی در کنار یکدیگر علیه استعمار و استبداد مبارزه کردند.در این میان نقش روحانیت اگر بیشتر از دیگر نیروها نبوده باشد کمتر نیست،در صورتی که تاکنون پژوهشگران،آنگونه که بایسته است به تأثیر این گروه از جامعه،در جریان ملی شدن نفت نپرداختهاند.آیت الله کاشانی رهبری گروههای مذهبی را برعهده گرفت و در این راه تلاشهای فراوانی انجام داد تا مبارزات به سرانجام رسید.همکاری نیروی ملی و مذهبی،شاه و همپیمانش انگلیس را در بنبست سیاسی قرار داد تا جایی که دولت انگلستان و دستنشاندهاش محمد رضا پهلوی به ناچار در برابر مردم ایران سر تسلیم فرود آوردند و نفت ایران ملی شد.
نقش گروههای مذهبی و رهبری روحانیت،آن هنگام بیشتر آشکار میشود که پس از خانهنشین ضدن آیت الله کاشانی و کنارهگیری همفکران ایشان از نهضت،ملیگراها راه به جای نبردند و این بار نفت ایران به امریکا سپرده شد و این ابرقدرت نوپا نیز جانشین انگلستان شده و هدفی جز غارت منابع ایران نداشت.
این مقاله در نظر دارد کوششهای روحانیون را در جریان ملی شدن صنعت نفت و پیامدهای آن را مورد ارزیابی قرار داده و فعالیتهای آیت الله کاشانی را پیش ازاینرویداد تأثیرگذار تاریخی و پس از آن، بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
"ظاهرا آقای بروجردی اینگونه تشخیص داده بودند که بهتر است ایشان خود مستقیما وارد ماجرای نفت نشوند،اما این مانع از این نشد که هرجا جلو رفتن کار منوط به دخالت شخص ایشان باشد، همکاری نکنند؛به عنوان مثال در ماجرای محاکمه آیت الله کاشانی،ایشان شخص شاه را تهدید کردند را لبیک گفتند و تا ماههای پایانی دولت دکتر مصدق،او را همراهی کردند،اما با بروز اختلاف میان آیت الله کاشانی و دکتر مصدق،روحانیان فعال در نهضت ملی شدن صنعت نفت،دو گروه شدند: نخست دستهای که پس از مشارکت اولیه،به تدریج جانب دکتر مصدق را گرفتند و طبعا-و به خصوص در شهرستانها-در اقلیت بودند.
همین آقای دکتر مصدق نخستوزیر که از طرف من و عموم مردم ایران صمیمانه حمایت میشود،اگر فی المثل بخواهد از نه ماده قانون ملی شدن صنعت نفت میباشد انحراف حاصل کند،نه تنها پشتیبانی مردم را به کلی از دست خواهد داد،بلکه بسا ممکن است گرفتار سرنوشت رزمآرا گردد و حتی خود من هم که پشتیبان و حامی جدی دکتر مصدق هستم،اگر از آنچه تاکنون گفته شده است ذرهای منحرف شوم،مردم ایران با همه حسن عقیده و محبتی که به من دارند به کلی از من روی خواهند گردانید.
محورهایی که آیت الله کاشانی در این مصاحبهها روی آنها تأکید میکند به شرح زیر است:«استعفای مصدق استعفای غیر اختیاری بوده است؛روی کار آمدن قوام نقشه انگلیس است؛انتخاب قوام به نخستوزیری در مجلس شورای ملی برخلاف آییننامههای داخلی خود مجلس صورت گرفته است؛قوم درصدد است که دوباره متخصصان انگلیسی را بر شرکت نفت مسلط کند؛اعلامیه قوام انسان را به یاد عهد شاه طهماسب و دستورات قلدرانهاش میاندازد؛وقتی ملت قوام را نمیخواهد خواست مجلس و شاه-حتی اگر بالاتفاق هم باشد-سودی ندارد؛«اگر کار سخت شود،خودم حاضرم کفن بپوشم»؛آمریکاییها در سیاست همیشه خام هستند و گول انگلیسیها را میخورند؛و..."