چکیده:
جمال به معنی زیبایی است و هر موجودی با رسیدن به برترین کمالات ممکن وجودی به نهایت درجه جمال خود میرسد.جمال حقیقی که عرفای اسلامی آن را جمال الهی مینامند صفت ازلی خداوند متعال است چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم(ص)دارم که میفرمایند:
«خداوند زیبا و زیباییها را دوست میدارد»با توجه به اینکه جمال خداوند دارای جمال و جلال که دو وجه پیدا و پنهان آن است،میباشد؛پس برای درک اجمالی جمال خداوند
میباید جلال و کمال آن ذات متعالی را درک نماییم«زیرا حد اعلای زیبایی و جمال پردهای زیبا و شفاف است که بر روی کمال کشیده شده است و کمال عبارتست از قرار گرفتن هر موضوی در مجرای بایستگیها و شایستگیهایش.
همچنین ظهور همه استعدادهای ظاهری و درونی آن.درست است که انسان بهطور ذاتی با زیبایی آشناست و همواره پروانه سبکبال روحش به طرف همه انواع زیبایی پرواز میکند،اما این دین است که او را به سوی صراط مستقیم و جمال حقیقی که لایق همه نوع جذبه و اشتیاق و بیخود شدن از خوداست،راهنمایی میکند.
خلاصه ماشینی:
"نوای دلبری با خویش میساخت قمار عاشقی با خویش میباخت ولی ز آنجا که حکم خوبرویست ز پرده خوبرو در تنگ خوییست نکورو تاب مستوری ندارد ببندی در ز روزن سر بر آرد برون زد خیمه ز اقلیم تقدس تجلی کرد و بر آفاق و انفس1 بعد از معرفت الهی،هیچ موضوعی به اندازه زیبایی ذهن فیلسوفان و اندیشمندان را به خود مشغول نکرده است؛البته میدانیم که جمال و زیبایی از آن جهت که از نوع علم حضوری و شهودی است،قابل تعریف و گنجاندن در کلمات نیست؛همچنین از آن جهت که مانند علم،حیات،خیر و کمال از صفات وجود است و وجود هم طبق بیان حکمت متعالیه،قابل توصیف است و نه تعریف؛پس زیبایی را نیز تنها میتوان توصیف نمود،همچنین زیبایی و جمال،زنجیر اتصال انسان به خدا،و کمال لطف و محبت خدا به انسان است؛زیرا حق تعالی،زیبایی را به عنوان حقیقتی قابل درک،در برابر آدمی قرار داده،تا موجب تحریک عواطف و احساسات زیبایابی او شده و در وجودش تحرک برای رسیدن به زیبایی ایجاد کند و بدین وسیله با جذب در زیبایی محسوس،به زیبایی نفوس در انسان و سایر مخلوقات برسد،و از آنجا به سوی زیبایی حکمت و جمال معنوی راهنمایی شود تا در نهایت،محو آن زیبایی مطلق که ازلی، ابدی و نور و حقیقت ثابت هستی است و هر چیز جلوه زیبایی خویش را از ذات او دارد،شود در حالی که آن شاهد(زیبارو)بینیاز از زیبایی هر چیز است و هر لحظه هستی غرق جاذبه و عشق به این جمال و زیبایی مطلق میباشد و به همین دلیل است که گرایش به جمال و زیبایی در وجود انسان بهطور فطری وجود دارد؛البته از آنجا که زیبایی خداوند مافوق همه زیباییهای این جهان است و نمیتوان آن را در زیباییهای محسوس مشاهده نمود،پس منشأ درک جمال و کمال الهی صرفا اشیا و موجودات عالم هستی نیستند،زیرا این موجودات و اشیا،پستتر و ناچیزتر از آنند که بتوانند نشان دهنده عظمت و جلال و کمال خداوند باشند و تنها میتوانند در ابتدای راه به انسان کمک کنند."