خلاصه ماشینی:
38 4-نبرد کوناکسا و پایان کار در همان روز به کورش آگاهی دادند که اردشیر با سواران و پیادگان خود به سوی بابل پس مینشیند و خندق و بارو را رها کرده و برای جنگ آماده نیست.
65 اردشیر چندین گردونه داس دار جنگی هم داشت که در پیش ردههای چپ سپاه خود، روبروی جنگاوران یونانی کورش واداشته بود تا نخست با این گردونهها ردههای یونانیان را بشکافد و سپس با سواران خود بر سر آنان بتازد.
از این روی قلب سپاه اردشیر ناچار بود با دو گروه پیادگان ایرانی و یونانی کورش بجنگد و چون شاهزاده پیروزی یونانیان سنگین زره فراخ سپر را بر پیادگان و سواران ایرانی اردشیر حتمی میدانست،امیدوار بود که کلئارخوس هماوردان ایرانی رو برویش را درهم بکوبد و سپس به چالاکی پهلوی سپاه خود را چرخانده به اردشیر حمله برد.
71اما کلئارخوس خود سروسنت پرست،ترسید که اگر از رود فرات جدا شود،پهلوی راستش به خطر افتد و نخواست این خطر را پیشواز کرده،آنچنان که کورش فرموده بود،72قلب سپاه اردشیر را در هم بشکند73و چون نمیتوانست آشکارا دستور آن شاهزاده نیو هنرمند را خوار گیرد و بخاک اندازد،دست بدامن فریب زد و پاسخ داد که«بهوشم و (66)- Diodorus,Xlv,22:7;XenoPbon,Hnabasis:I,8:10.
آریو داشت زیر حمله سواران چیس فرنه از یکسوی و جنگاورانی که از سوی راست اردشیر بر او تاخته بودند،خرد میشد و با آنکه مردانه پایداری مینمود،دیری نمیکشید که ناچار به جای تهی کردن میگشت سپاه یونانی کورش،پیروزمندانه چنان پیش رفته بود که یکفرسنگ از میدان کار زار (83)- XenoPhon,Hnabasis,I,8:17 f.