خلاصه ماشینی:
"برخلاف روش مواجهه شرقشناسانه ادوارد سعید با شرق،کربن به همراه محققان ایرانی میکوشد گفتمان آشکارا مخالف شرقشناسی ارائه کند که در آن غرب همچون یک دیگری سلطنتی،تقدسشکن و فرهنگی برای ایران سنتی و مقدس است؛به علاوه،کراهای کربن درباره ایران نشانگر سنت فرانسوی فیلسوف-شرقشناسان مخالفی چون ولتر و کنت دوگوبینو است که رویکردهای فلسفی بیهمتایی را در مطالعه ایران و شرق در جهت نقد ساختار سیاسی فرانسه به کار میبستند.
چیزی که شناخت کربن را از اسلام و ایران نسبت به شرقشناسان معاصرش خصوصا لویی ماسینیون متفاوت کرده این است که او به پایان فلسفه اسلامی با مرگ فیلسوف قرن دوازدهم میلادی،ابن رشد، اعتقاد ندارد بلکه برعکس،بر استمرار فلسفه اسلامی در ایرانی وسیعتر تا آسیای مرکزی-جایی که فیلسوفان و ما بعد الطبیعیون سلسلهای گسترده بین اشراق، نو افلاطونگرایی،نگرش زرتشتی و تاثیرات اسلامی شکل دادند-معتقد است،کربن در کتاب«پیگر معنوی و ارض ملکوت:از ایران مزدایی تا ایران شیعی»میگوید که در پی استیلای عرب بر حکومت ساسانیان و از میان رفتن عرفان زرتشتی،شیخ یحیی سهروردی،شیخ الاشراق و فیلسوفان اشراقی متاخر از جمله نجم الدین کبری و نجم الدین سمنانی نوآوریهایی را در فلسفه پدید آوردند.
شوق سنتشکنانهای که کربن را به سمت جستوجوی ارتباط بین ما بعد الطبیعه باستانی و مدرن ایرانی هدایت کرد باعث ایجاد چرخش انقلابی دیگری در اندیشه شرقشناسان نیز شد و این چرخش همان باور داشتن به این است که (به تصویر صفحه مراجعه شود) آنچه کربن در باب دین ایرانی نوشت و پژوهید، مورد توجه بعضی از فیلسوفان و دینشناسان همعصر و هموطنش هم قرار گرفت."