خلاصه ماشینی:
"" رابرتز سپس این سوال را مطرح میسازد که"آیا میتوانیم آن قدر انرژی از هر نوع و کیفیتی تولید کنیم که نیازهای کنونی و آینده جهان تامین شود"و در پاسخ به آن ضمن اشاره به برخی فناوریهای جایگزین که از هماکنون ذهن پژوهشگران این عرصه را به خود مشغول داشته،میگوید:"مسیر راه یک اقتصاد تازه انرژی پر از خطرات سیاسی و اقتصادی است.
" از نظر رابرتز در لزوم یک تغییر تردیدی وجود ندارد اما آنچه اهمیت دارد،سرعت و نحوه انجام این تغییر است که نه تنها بر کشورهای و شرکتهای تولیدکننده منابع انرژی هیدروکربوری که حتی بر زندگی مصرفکنندگان انرژی تاثیر میگذارد:"شرکتهای انرژی بر آن هستند که زیانهای خود را به کمترین میزان ممکن برسانند و برای پذیرش فناوری جدید تا آخرین لحظه صبر کنند.
"(ص 117) در واقع نویسنده پایان نفت اگرچه سیاستهای انرژی کشورهای مصرفکننده غربی و در راس آنها آمریکا را در فرازهای بسیاری از کتاب مورد سوال قرار میدهد-بویژه در فصلهای پایانی کتاب که به موضوع انرژیهای جایگزین منابع هیروکربوری میپردازد و در ادامه این مطلب به آنها اشاره خواهیم کرد،اما نسبت به سیاستهای این سوی میدان یعنی کشورهای عمده تولیدکننده و صادرکننده نفت، و در راس آنها اوپک نیز دیدگاه چندان مثبتی ندارد،و گاه تا بدانجا پیش میرود که برخلاف نظرات صریح کسانی چون"متیو آرسیمونز" نویسنده کتاب"غروب نفت در صحرا"و تحلیلگر انرژی که معتقدند عربستان سعودی هرگاه غربیها اراده کردهاند شیرهای نفت خود را باز گذاشته و با این همه از سوی این کشورها همواره به جلوگیری از جریان نفت متهم شده است(نقل به مضمون)،رابرتز ادعا میکند که این کشورها جلوی جریان عادی نفت را به بازارهای جهانی گرفتهاند: "در واقع کشورهایی مثل عربستان سعودی،کویت و ونزوئلا در طول تاریخ جلوی استخراج را گرفتهاند."