خلاصه ماشینی:
"برخی اشتقاق«مثل»را از تماثیل،به معنی همانندی دو چیز در سخن گرفتهاند،و سپس هر نوع حکمت سائرهای را مثل نامیدهاند؛چنانکه ابو هلل عسکری گوید:«تمثیل آن است که به حد شیاع نرسیده باشد و جنبههای تشبیهی آن قوی باشد،اما امثال سائره به سخنانی اطلاق میشود که در زندگی روزمره مردم بهکار گرفته شود»6ابن اثیر،درکتاب«النهایه»مثل را تشبیه امری به امری یا چیزی به چیزی میداند که از آن فایدهای حاصل آید و«الشریشی»شارح مقامات حریری میگوید:«مثل»بیشتر از زبان اشیاء جمادات و حیوانات حکایت میشود به نحوی که دارای حقیقت ظاهری نیست،ولی فی نفسه از مضامین اخلاقی و معنوی برخوردار است.
11 به عقیدهء برخی،تفاوتی میان«مثل»و«تمثیل»وجود ندارد،بلکه اگر بخواهند نظم یا نثری را به سخنانی حکیمانه بیارایند،از به کارگیری مثل ناگزیرند،چنانکه استاد همایی گوید:«گاه باشد که آوردن یک«مثل»در نظم یا نثر و خطابه،اثرش در پروراندن مقصود و جلب توجه شنونده،بیش از چندین بیت منظوم و چند صفحه مقاله و رساله است»12مانند نمونههای زیر: احمق بود که عرض کند فضل پیش تو «خرما به بصره بردن،باشد ز احمقی» به گرد گیتی او گردد کش بخت برگردد «چو وقت مرگ مار آید به گرد رهگذر گردد» (مختاری غزنوی) من اگر نیکم اگر بد،تو برو خود را باش «هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت» (حافظ) تفتازانی تمثیل را تشبیهی میداند که وجه شبه در آن از امور متعدد منتزع باشد،مانند تشبیه خورشید به آیینهای که در کف انسان مرتعش باشد؛ و الشمس کالمرآة فی کف الاشل نجری علی السماء من غیر فشل (خورشیدی که بدون سستی در آسمن را پیماید،چونان آیینهای است در کف فردی رعشهدار) و یا تشبیه ثریا به عنقود ملاحیه در بیت زیر: و قد لاح فی الصبح الثر یا کما تری کعنقود ملاحیة حین نورا (ستاره ثریا را به هنگان صبح همچون خوشهء انگور دارای شکوفهء سپید میبینی)."