خلاصه ماشینی:
"گذشته از آن،و شاید مهمتر از همه،موسیقی"وسیلهای است برای بیان این واقعیت که آنها علیرغم هر تغییری که در نحوه زندگیشان رخ دهد فلت هد باقی خواهند ماند"1 ممکن است گفته شود که موارد فوق متکی بر اکنون میتوانیم به مهمترین جنبه دوگانگی در عرصه موسیقی که به بحث ما مربوط میشود،یعنی ربطه آن با دوگانگی کیهانی بپردازیم.
اما موارد متعددی نیز میتوان ذکر کرد که در آنها تحلیل موسیقی شناس قومی جنبههای اجتماعی کارکرد موسیقی در یک جامعه را به مراتب مهمتر از جنبههای مربوط به پیوند میان انسان و ماوراء الطبیعه به حساب میآورد.
و از آن به بعد همه چیز[برای آواز] خود به خود می آید نمونه دیگر از کارکرد اجتماعی موسیقی را میتوان نزد و وآیامپیهای آمازونی سراغ کرد که به اعتقاد ژان میشل بده( Beaudet,1997:38 )"هر کدام از انواع موسیقی توسط[آنها]به یکی از سطوح سازماندهی اجتماعی"ارتباط مییابد":قطعات تکنوازی به هسته خانواده،سوئیتهای ارکستری به بخشهای مختلف روستا مربوط به گروههای خویشاوندی مختلف، آوازهای بزرگ مخصوص رقص به کل روستا،برخی از آوازهای اخیر به مجموعهای از روستاهای همسایه و آوازهای جنگ به تمامی قوم و وآیامپی.
بر خلاف زرتشتی که برای نظم بخشیدن به اندیشه خود، برای خارج کردن کیهان از حالت کائوی اولیه،پانتئونی دو رو،یا به عبارت دقیقتر دو پانتئون،یکی ضد دیگری،خلق میکند و جهان آرمانی را جهانی فاقد تضاد،فاقد دوگانگی،جهانی که در آن یکی از قطبها به نفع دیگری از میان رفته باشد میپندارد،سرخیوست با واقعیت موجود،همانگونه که هست،رو در رو میشود:اگر تضاد در طبیعت وجود دارد،باید با آن زندگی کرد."