خلاصه ماشینی:
"اول اینکه در حوزه داخلی چه دستگاه سیاسی،اقتصادی و اجتماعی جایگزین رژیم تکحزبی کمونیستی خواهد شد و آیا رژیم پیشین شوروی عمدتا بدون اصلاحات و تجدید سازمان و بدون هیچ تغییری بعد از دوران اتحاد هم دنبال خواهد شد؟دوم،در صحنه سیاست خارجی جمهوریهای استقلال یافته شوروی که با خط مشیهای دیگری روبهرو هستند چه مسیری را برخواهند گزید؟از یکسو به عنوان جمهوریهای مقتدر،مایل به بکارگیری آزادی تازه به دست آمدهشان در عرصهء بینالمللی میباشند و میراث ترکی-اسلامی که انگیزهای برای برقراری روابط نزدیک با خاورمیانه و جستجو برای ارتباط با غرب غیراسلامی است و مدتها تحت تسلط اتحاد شوروی فرونشانده شده بود میل روآوری به صحنه خارجی را تقویت میکند و از سوی دیگر با جاذبهای (1).
پیدایش ازبکستان لازم به تأکید است که راه حل مسئله مرزبندی ملیتی در آسیای مرکزی و خصوصیات جمهوریهای پدیدآمدهء بعد از آن را باید در سیاستهای محلی و منطقهای جست چرا که همکاری سیاستمداران منطقه با مسکو برای دستیابی به موفقیت ضروری به نظر میرسید.
دیگر سیاستمداران منطقه بویژه رهبران ترکستان مخالف خوجایف بودند چرا که احتمال تسلط و نفوذ ازبکستان پدیدار شده در منطقه را تشخیص داده بودند و از لحاظ جغرافیای سیاسی پیدایش ازبکستان بجای ترکستان به مفهوم افزایش برتری بخارا و بخاراییها در آسیای مرکزی شوروی بود.
مطمئنا روابط نزدیکتر از روابط دورانی که بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد شوروی به وجود امد،خواهد بود و مادام که سیاستمداران کمونیست فعلی و یا فاتحان غیرمذهبی بر مسند قدرت میباشند و مسکو و تاشکند معتقد به تهدید جدی اسلام(چه از داخل و چه از خارج)برای شوروی پیشین و مرزهای فعلی CIS هستند میتوان این نکته را ثابت کرد."