چکیده:
انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود که مفاهیم تازه ای را به حوزه گفتمانی ایران وارد کرد. این انقلاب که بر پایه اندیشه سیاسی مکتب تشیع شکل گرفته، نظریه ای خاص از «عدالت» را که بر آموزه های شیعی تکیه داشت، در طول این سال ها پیگیری کرده است. این واقعیت را می توان در اندیشه های امام (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به خوبی مشاهده کرد. اما مفهوم «شیعی» عدالت ضمن حفظ اصالت خود، بر اساس اقتضائات هر دولتی با تقریرهای تازه ای در حوزه عملی مواجه شده است. در دولت مهدی بازرگان، دولت حداقلی ضرورتی برای تحقق عدالت دانسته شد. اما دولت محمد علی رجایی که در شرایط جنگ ایران و عراق قرار داشت، عدالت را در مبارزه با دشمن تفسیر کرد و نوعی برابری طلبی را در سیاست های خود در پیش گرفت. دولت میرحسین موسوی عدالت اجتماعی و دغدغه مستضعفان را به عنوان اصلی ترین مصادیق عدالت شیعی معرفی کرد. هاشمی رفسنجانی نیز به توسعه به مثابه اصلی ترین ضرورت تحقق عدالت نظر داشت. سید محمد خاتمی عدالت را در حاشیه دغدغه اصلی تری به نام توسعه سیاسی جستجو می کرد. سرانجام، در دولت دکتر محمود احمدی نژاد مفهوم عدالت بر مدار شریعت اسلام بار دیگر از بازتعریفی انقلابی و مکتبی برخوردار شد. حفظ بنیادهای شیعی مفهوم عدالت در نظام جمهوری اسلامی ایران با وجود تحول گفتمان «عدالت شیعی» در دولت های مختلف، از وجود یک نظریه تام و کامل در حوزه اندیشه سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران حکایت می کند.
خلاصه ماشینی:
"در این بازنگری به هیچ روی سعی نداریم با معرفی مقیاسهای خرد و کلان نمرهای مشخص به تلاش سیاستگذاران و یا نیروهای اجتماعی بدهیم بلکه سؤال محوری این مقاله این است که در طول سه دههای که از انقلاب اسلامی میگذرد،«گفتمان عدالت شیعی»چه جایگاهی در نظام جمهوری اسلامی داشته است و در مواجهه با شرایط تاریخی و زیست-بوم ایران،دولتهای مختلف چه تغییر و تفسیری را از آن سرلوحۀ کار خود قرار دادهاند.
محوریت عدالت مداری در نگرش سیاسی قانون اساسی و رهبری به مثابه دو ستون نظام،که یکی نمایندگی آرای عمومی و دیگری منصوب به حکم معصوم و از طرف خداوند است،نشانگر توجه به اصل محوری شریعت اسلام و مذهب شیعه در نظام جمهوری اسلامی ایران دارد؛چرا که فارغ از محوریت عدالت در سنت شیعی،انقلابیهای سال 1357 نیز با شعار عدالت خواهی به مبارزه با نظام ستم شاهی برخاستند.
از سویی در این سالها با وجود تسلط ادبیات انقلابی و مکتبی در گفتمان سیاسی،تنها توسعه و بسط آرمانهای انقلاب مطرح نبود بلکه هدف اصلی در این سالها گسترش اقتدار حاکمیت و نظاممند کردن جامعه در رأس بود؛چرا که حضرت امام(ره)در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری حضرت آیت اللٰه خامنهای(مدظله العالی)در تاریخ 17 مهر،1360،این دوره را آغاز دوران استقرار حکومت اسلامی نام نهاده بودند.
مهندس موسوی(به نقل از جزوۀ مذکور)به ضرورت برنامهریزی در ادارۀ کشور اشاره کرده و تورم را از ویژگیهای نظام سرمایهداری دانسته است و میگوید:«ساختار اقتصاد اسلامی از سامانهای اخلاقی اجتماعی مایه میگیرد و متقابلا به آن سامان میبخشد و ثروتهای ملی باید به نحوی به کار گرفته شود که همۀ مردم را رشد و شکوفایی بدهد و همۀ اقشار مستضعف را مورد توجه قرار دهد...."