خلاصه ماشینی:
"مثلا یکی از مباحث مهم فلسفه بحث هویت انسان است که هویت انسان منوط به چیست؟از دیدگاههای فلسفی گوناگون به این پرسش پاسخهای گوناگونی داده شده است.
وقتی سخن از ورود مضامین فلسفی به سینما و آثار سینمایی است،باید روشن شود که آیا در این میان سینماست که نقش غالب را دارد یا مضمون فلسفی؟سوال من ناظر به این امر است که مضامین فلسفی در بستر تاریخ فلسفه در نظامهای گوناگون فلسفی معانی و جایگاه مشخصی دارند،آیا در کاربست این معانی در آثار سینمایی این جایگاه حفظ میشود یا سینما بسته به صورتبندی خاص خودش در آنها دخل و تصرف میکند؟ سوال خیلی خوبی است.
اینک پرسش این است که جایگاه مباحث این چنینی در نسبت میان سینما و فلسفه کجاست؟ این مباحث در همان دو بخش فلسفه و فیلم و فلسفه در فیلم مورد بحث قرار میگیرند.
اما اینکه ما در مورد سقراط فیلمی بسازیم که اگر کتابی میخواندیم، آنها را همانطور میدیدیم،دیگر نیازی به فیلم ساختن نیست و بهتر است از همان آغاز کتاب را بنویسیم یا اگر هست بخوانیم سینما نباید فراموش کند که درهرحال یک رسانه نمایشی دراماتیک است و باید تماشاگر خودش را از ابتدا تا انتها از طریق ایجاد جذابیت در فیلم نگه دارد.
اما منظور من دقیقا این فیلم نبود،بحث من این بود که حتی در مورد کاربردهای تخصصی سینمایی نیز میتوان به اصطلاحات فلسفی متوسل شویم و با اصطلاحات فلسفی که قبلا معنا و محدوده مشخصی داشت، تمهیدات سینمایی را توضیح دهیم و به نظر من این اتفاق جالبی است."