خلاصه ماشینی:
"و اینک متن اشعار و نخست آنچه زیر عنوان«در نعت علی رضی الله عنه»آمده است: رونقی کان دین پیغامبر گرفت از امیر مؤمنان حیدر گرفت چون امیر نحل،شیر فحل شد ز آهن او سنگ،موم نحل شد میر نحل از دست و جان خویش بود زانکه علمش نوش و تیغش نیش بود گفت:اگر در رویم آید صد سپاه کس نبیند پشت من در حربگاه روستم گر اهل و گر نااهل بود چون ز زالی یافت مردی،سهل بود مردی او از خدای لایزال و ان رستم یا ز دستان،یا ز زال شیر حق با تیغ حق دین پروری همچو زال و رستم دستانگی او دو مغز است از حسین و از حسن یک دو مغز است او از این هردو سخن: لافتی الا علیش از مصطفیست وز خداوند جهانش«هل اتی»ست از دو دستش«لافتی»آمد پدید وز سه قرصش«هل اتی»آمد پدید آن سه قرص او چو بیرون شد به راه سرنگون آمد دو قرص مهر و ماه چون نبی موسی،علی هارون بود گر برادرشان نگویی،چون بود؟ هردو هم لحماند و هم دم آمده موسی و هارون همدم آمده او چو قلب آلیاسین آمدهست قلب قرآن،یا و سین،زین آمدهست قلب قرآن،قلب پر قرآن اوست «وال من والاه»اندر شأن اوست «ناقهء الله»بود در سنگ ای عجب سنگ شق شد،ناقه آمد در طلب چون علی«فزت و رب الکعبه»گفت «ناقهء الله»شیر حق را برگرفت (595-611) عطار چون به اینجا میرسد،به داستانی اشاره میکند که گوناگون روایت شده و شاید چون موارد متعددی بوده،گونهگون نقل شده و آن اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حسنین علیها السلام را بر دوش میگرفت یا بر پشت مینشاند و میفرمود: «نیکا شتری که شمار است»و هجویری در کتابش مینویسد:عمر بن الخطاب رضی الله عنه روایت کند کی:روزی به نزدیک پیغمبر علیه السلام اندرآمدم، وی را دیدم حسین را بر پشت خود نشانده بود و رشتهای اندر دهان خود گرفته و یک سر رشته به دست حسین داده تا حسین میرفت و وی علیه السلام از پس حسین به زانوها میرفت."