چکیده:
این پژوهش،با بررسی پیوند ادبیات و هنر،در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که دلیل گستردگی این پیوند در شعرهای نظامی،به هنر شعر و شاعری برمیگردد-که قابلیت جای دادن سایر هنرها رادر خود دارد-یا اینکه شاعر هنری به مانند نظامی،با آگاهی گسترده از هنرهای گوناگون،این گنجایی را در شعر ایجاد کرده است؟
ضرورت این تحقیق،نیاز پرداختن به مباحث میان رشتهای و بینامتنی است که امروزه در جامعهء ادبی،فراوان احساس میشود و سنجهء ما در این بخش،آمیختگی و جریانسازی هنرها در شعر است و بههمیندلیل از برخی هنرها که تنها اشارهای به آنها شده بود،گذشتهایم.
آغاز پژوهش،بررسی ادبیات و هنر در مفهوم سنتی و خاص آن است و در ادامه با گریزی به تعریف هنر از دیدگاه نظامی،نمود هنرها در اشعار او برجسته میشود.
خلاصه ماشینی:
"است که دلیل گستردگی این پیوند در شعرهای نظامی،به هنر شعر و شاعری
پیوستگی درونی و ذاتی هنر و ادبیات در پارهای موارد،به قدری زیاد است که نمیتوان این دو
نظامی از جمله شاعرانی است که از گونههای مختلف هنر در اشعار خود بهره برده و به آنها
هنر نظامی در به کارگیری شخصیتهای هنری در اشعار است.
او اعتقاد دارد که هنر لطیفهای است که آن را نمیتوان در پس پردهای نهفت چرا که خود را
نظامی خود هنرمند است و شاید بههمیندلیل،سخنان مطرح میکند که امروزه هم
باور داشت نظامی این است که هنر در سرشت همه وجود دارد اما شرط دیدن هنر،داشتن
ارسطو ادعا میکند که از همه داناتر است و افلاطون این سخن را برنمیتابد و در پی اثبات
اما خارخاری در وجود نظامی است که او را در سرودن این اشعار به وسواس بیشتر وا میدارد و
تصویرگری شاپور در جان شیرین میافتد،اوج تأثیر هنر نقاشی را نشان میدهد و نظامی با
شاپور را کاملتر از این توصیف کند که همزمان به هنر نقاشسی و فریبکاری او اشاره داشته باشد:به پاسخ گفت رنگآمیز شاپور که باد از روی خوبت چشم بد دور
دستمایهای برای نظامی بود که در آثار خود به زیبانویسی و یاد کرد وسایل نگارش آن روزگاران
دیدگاه کلی به تمام گونههای هنری بنگریم این روح واحد را در آنها مشاهده خواهیم کرد.
از تمام آنچه گفته شد،میتوان چنین نتیجه گرفت که هنر نظامی در این است که ظرفیت
نظامی نیز،پیوند ادبیات و هنر از همناگستنی است و این دو،چونان تار و پودی به هم در"