خلاصه ماشینی:
"او معتقد است،برای درک معنای وحی،باید بافت تاریخی متن را مورد توجه قرار داد و بر این باور است که قرآن یقینا پیامی آسمانی دارد،اما چون(ینزل الیهم)است،خود را بر سطح نظام زبانی مخاطب،تنزل و تطبیق داده است،ابو زید به رابطه جدلی-دیالکتیک-بین واقع و متن تأکید میکند.
در سنت گذشته اسلامی،جلال الدین سیوطی بهگونهای،این سخن را طرح کرد که آیا قرآن کریم با همین الفاظ بر پیامبر عظیم- الشان نازل شد؟یا این که این معنا است که نازل شده و سیاق الفاظ از سوی پیامبر است؟ به واقع یافتن پاسخ برای این پرسش،همانگونه که اشاره کردید،خود پرسشهای فراوان دیگری به دنبال دارد.
پرسشهایی همچون این که آیا زبان قرآن زبان بشر این دنیایی است؟اگر قدسیت قرآن به خاطر زبان عربی دانسته شود،آیا این زبان پیش و پس از نزول وحی در سیر تحول و دگدگونی قرار نگرفته است؟آیا دنیای بیرون،در تغییر و تبدیل لفظ قرآن،نقش داشته یا نداشته؟آیا دلالت- های معنایی قرآن در مسیر زمان،تحول یافته یا نیافته؟این که امروز معتقد به موضوعیت زمان و مکان در فهم متن شریعت شویم،آیا در زمانهای پیشین هم،زمان و مکان در فهم از شریعت،موضوعیت داشته است یا خیر؟و دهها پرسش دیگر!
آیا این شگفتآور نیست که درقرن نهم هجری،شخصی چون جلال الدین سیوطی میتواند این نکته را طرح کند که این معانی قرآن است که بر پیامبر نازل شده و امکان دارد پیامبر الفاظ عربی را در بیان معانی برگزیده باشد،اما امروز،طرح این بحث با مشکل روبهرو باشد؟ تصور میشود پیش از آنکه قرآن را از خود قرآن درک کنیم،بیشتر متأثر از دوجدال برخاسته از دو نگاه شدهایم."