خلاصه ماشینی:
"» این مورخ به نامهی خود استوکس به اتلی و اینکه دیوان لاهه طرح نداد بلکه در ابتدا قرار تامین صادر کرد-که با ایراد عدمصلاحیت و نپذیرفتن مواجه شد و درنهایت رای به عدمصلاحیت خود داد و خاطرات ایدن در مورد پیشنهاد بانک بینالمللی مراجعه ننموده و در مورد طرح نمازی و پیشنهاد نماینده انگلیس در شورای امنیت هیچگونه توضیحی نداده است و با اینکه جزوات بسیاری در رابطه با مشروطهطلبی منتشر کرده است،توجه نکرده است که پس از کودتای 1299 و برقراری حکومت فردی و تعطیل عملی مشروطیت راه قانونی ادامه مشروطهطلبی و استقلالطلبی و قطع نفوذ شمال و جنوب بود و پس از رد مقاولهنامهی،قوام سادچیکف نوبت به مقابله با قرارداد 1933 رسیده بود که کلیهی وزرای قوام از سوی مقام غیرمسوول وادار به استفعا شدند و اگر مانده بود یا در 30 تیر 31 مجال مییافت،او که نویسندهی فرمان مشروطیت و نویسندهی دو نامهی معروف تاریخی در دفاع از قانون اساسی بود،قرارداری به مراتب بهتر از قردارداد دولت کودتا و کنسرسیوم منعقد میکرد و توجه نکرده است که لغو قرارداد 1933 میسر نمیشد و راهی جز ملی شدن وجود نداشت و اگر خائنین و اخلالگران داخلی نبودند،ایران به امریکا نیز راه نمیداد و کالای خود را به دلخواه به هر اندازه امکان داشت،متدرجا صادر میکرد،اگر مقصود آن است که مصدق باید با ارزیابی نیروی خائنین و اخلالگران از اقدام خودداری میکرد،سخن ناتمام و محتاج شرح و توضیح و استدلال و بررسی مسیر آینده حکومت قانونی در کشور بوده است."