با شاعران امروز ادب و هنر

"ا. سایه)-رشت هدیه‌ی عاشق سر در ره ایران ندهم،پس چه دهم‌ جان در رهش آسان ندهم پس چه دهم‌ من عاشق ایرانم و می‌گویم فاش‌ در عشق گر ایمان ندهم پس چه دهم فریدون نوزاد-رشت دل نشکستم ز پای خواهش دل تا کمند توبه گسستم‌ به دست خویش در عافیت دوباره ببستم‌ ترا به بزم غم‌آلود دهر بود مقامی‌ ز طرفه‌بازی گردون به خاک تیره نشستم‌ ز دست رفتم و هزگز به شکوه لب نگشودم‌ ز پا فتادم و بر مهر کس،امید نبستم‌ هزار تیر ملامت به جان خسته خریدم‌ هزار بار مرا دل شکست و دل نشکستم‌ ز مهر و کین جهانم نصیب عاقبت این شد که رستم از غم ایام و از غم تو نرستم احمد علی دوست-رشت عشق به ایران ما دمی پشت،به محبوب خود ایران نکنیم‌ با دل خویش چنین ظلم فراوان نکنیم‌ عاشق خاک وطن عشق به ایران داریم‌ تا عدو هست دل دوست هراسان نکنیم‌ گرچه کردند کسان مکر فراوان،هرگز با چنین کار دل خویش پشیمان نکنیم‌ چون گرفتیم بسی درس وفا از جانان‌ در ره خط وطن فکر سر و جان نکنیم‌ کار ما راستی و مستی و عاشق شدن است‌ خدعه در کار کسی،ظلم به انسان نکنیم‌ جز وفاداری و دلدادگی و خدمت دوست‌ خاطری را به عبث زار و پریشان نکنیم‌ شادی نوع بشر مقصد و اندیشه‌ی ماست‌ چون بهاریم،از آن،کار زمستان نکنیم‌ شعر ناب است خزر گفته‌ی تو چون شکر است‌ غفلتی نیز ز یاران غزل‌خوان نکنیم هاشمی نبی‌زاده(خزر)-رشت سه رباعی افسوس که از مرحله دورم کردند با شعله‌ی چشمان تو کورم کردند با پای خودم به سوی مسلخ بردند با دست حسد زنده به گورم کردند *** چون باده گرم دست تو بر دوش کشد صد جرعه ز آرزوی خاموش کشد ای ساحل عشق،پا مکش از دریا موجت ز خیال تا در آغوش کشد *** برای خانم دکتر فرزانه نادرنژاد از چشم تو که قافیه‌پرداز شدست‌ یک پنجره رو به باغ گل باز شدست‌ این سبزه که در نگاه تو می‌بینم‌ انگار بهار با تو آغاز شدست ماریا گیلزاد-بندر انزلی درخت افشرده پای در دل تاریک خاک‌ها سنگین و پرغرور."