خلاصه ماشینی:
"دلیل این پشیمانی هم آن است که در همین اول سخن،باید گفت که هیچ دلیل قطعی وجود ندارد که این اشعار در زمان خود حافظ به کتابت درآمده باشد زیرا: اولا،کتابفروشان و دلالان کتاب،اغلب به منظور سودجویی و سوء استفاده،دست به کتابسازی میزنند و کسانی هستند که همین امروز هم در برابر دستمزد،هر نوع سندی به هر تاریخی بخواهید،برای شما جعل میکنند به نوعی که جز کارشناسان خبرهی ماهر،مجعول بودن اسناد را تشخیص نمیتوانند داد.
با مدعی بگویید احوال عشق و مستی تا بیخبر نمیرد[کذا!]در درد خودپرستی صرفنظر از ضبط«نمیرد»!به جای«نمیرد»،از جهت مفهوم هم «نمیرد»ضبط صحیحی به نظر نمیرسد،زیرا در سراسر دیوان حافظ و بلکه علی الاطلاق در ادب و قضا،مدعی به معنی طرف متخاصم است و حافظ همیشه میگوید: حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود با«مدعی»نزاع و محاکا چه حاجت است *** حافظ ببر تو گوی سعادت که«مدعی» هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت که اگر مصرع معروف را به خلاف مألوف،به قول علاء مرندی، «بگویید»به جای«مگویید»و«نمیرد»به جای«بمیرد»بخوانیم،غرض حافظ آن است که مدعی را به راه بیاورد،مثل اینکه مدعی هم مختصر ذوقی دارد و با اندک اشارهیی ارشاد میشود."