خلاصه ماشینی:
نقد دریدا بر دیدگاه دو سوسور در باب نشانه فردینان دو سوسور،زبانشنا سویسی(1857-1913)،که بنیانگذار مکتب ساختارباوری (Structuralism) در زبانشناسی به شمار میرود،معتقد بود که نشانههای زبانی در نتیجهء«تفاوت» (diffe?rence) با یکدیگر است که معنادار میشوند.
دو سوسور بر این باور بود که تفاوت میان دلالتگرها موجب پدیدایی معنا میشود،حال آنکه دریدا عقیده دارد این تفاوت را یابد میان دلالتیابها لحاظ نماییم:دلالتیابها هم از راه تفاوت با یکدیگر است که استقلال معنایی به دست میآورند.
دریدا به جای حرف e نخست از a استفاده میکند و اینگونه واژهای نو برمیسازد: diffe?rance این اختلاف فقط در نگارهء این دو مشهود است؛در فرانسه،هنگام واگویی نمیتوان تمایزی میانشان قایل شد.
دریدا بر آن است که دیفرانس موجب میشود خوانشهای مختلف زا یک گزاره-یا متن-امکانپذیر باشد(ضیمران،1386:107).
پس نشانهها باعث میشود درک متن مدام به تعویق بیفتد و هر دلالت وابسته به ا دلالتی دیگر گردد،و این یعنی یک متن به هیچ وجه معنای یکّه و معیّنی ندارد.
ر چنانکه میدانیم،دریدا ادّعا میکند تاریخ متافزیک غرب بر تقابلهای دو قطبی اساس یافته است و فیلسوفان همواره برای یکی از این دو قطب نسبت به دیگری برتری قایل شدهاند-مثلا هم اندیشهء خود را برمبنای گفتمانهایی شکل دادهایم که در آنها یک سویه بر دیگری سایه افکنده است.
دریدا به این مفهوم ایراد دارد و معتقد است ما هیچگاه نمیتوانیم خودآگاه باشیم؛ زیرا همیشه در حال تفاوت داشتن و به تعویق افتادنیم(دیفرانس).
یـ دیفرانس و خوانش متن دریدا بر این باور است که در دل ادبیات هم دیفرانس در جریان است.
کوتاه سخن اینکه از نظر دریدا معنا در متن وجود دارد،لیک یکّه،ثابت و مشخّص نیست.